فهرست مطالب

    ۴-۸ ساختمانهای بنایی مسلح

    ۱-۴-۸ کلیات

    این فصل شامل حداقل ضوابط برای طراحی و ساخت ساختمانهای بنایی مسلح می باشد. در طراحی و اجرای ساختمانهای بنایی مسلح، علاوه بر رعایت الزامات عمومی ذکر شده در فصل سوم، رعایت ضوابط این فصل الزامی می باشد.

    ۱-۱-۴-۸ تعریف

    ساختمان مصالح بنایی مسلح نوعی ساختمان بنایی است که اعضای سازهای آن شامل دیوار، تیر، ستون و یا جرز با قرار گرفتن میلگردهای فولادی درون هسته بتنی و یا درون حفره های واحدهای بنایی سوراخ دار که توسط ملات یا دوغاب پر شده باشند، مسلح شوند (شکل ۸-۴-۱). سقف این ساختمان ها می تواند از نوع تیرچه بلوک، تاق ضربی، بتن آرمه، کامپوزیت و یا هر نوع سقف مناسب دیگری که در ساخت ساختمان های بتن آرمه و فولادی استفاده می شود، باشد. |

    ۲-۱-۴-۸ محدوده کاربرد

    حداکثر ارتفاع ساختمانهای بنایی مسلح ۱۵ متر از تراز پایه یا حداکثر ۵ طبقه با احتساب زیر زمین می باشد.

    ۳-۱-۴-۸ مصالح

    مصالح مصرفی باید با کلیه مقررات و ضوابط ارائه شده در مبحث پنجم مقررات ملی ساختمان و فصل دوم و چهارم این مبحث مطابقت داشته باشند.

    ۴-۱-۴-۸ طراحی

    در این فصل، ضوابط طراحی ساختمان بنایی مسلح به روش مقاومت نهایی ارائه شده است. در طراحی به روش مقاومت نهایی، رعایت ضوابط مندرج در بند ۸-۴-۶ و دیگر ضوابط مندرج در این فصل الزامی است. طراحی ساختمان بنایی مسلح به روش تنش مجاز، بر مبنای ضوابط مندرج در پیوست ۸-پ-۲، مجاز می باشد.

    ۲-۴-۸ بارگذاری

    ۱-۲-۴-۸ ضوابط بار

    ١- بارهای طراحی باید منطبق بر الزامات مندرج در مبحث ششم مقررات ملی ساختمان و ضوابط مندرج در این بخش محاسبه شوند. میزان کاهش سربار نیز بر اساس مبحث ششم مقررات ملی ساختمان مجاز است.

    ۲- برای انتقال بارهای وارده به زمین، مسیرهای بار باید پیوسته و دارای مقاومت و سختی کافی باشند.

    ۲-۲-۴-۸ مقاومت در برابر بارهای جانبی

    طراحی ساختمان بنایی مسلح باید به نحوی انجام شود که ساختمان علاوه بر تحمل بارهای ثقلی، در برابر بارهای جانبی، نظیر بار ناشی از باد و زلزله، مقاومت لازم را دارا باشد و قادر به تحمل تغییر شکل های ناشی از آنها نیز باشد.

    ۳-۲-۴-۸ انتقال بار در اتصال اعضای قائم و افقی

    انتقال بار در اتصال بین اعضای قائم و افقی باید بر اساس الزامات زیر باشد.

    ۱- دیوارها، ستون ها و جرزها باید برای مقاومت در برابر بارها، لنگرها و برش ها در محل اتصال به اعضای افقی طراحی شوند.

    ۲- تاثیر تغییر شکل جانبی و انتقالی اعضای تامین کننده تکیه گاه جانبی باید لحاظ شود.

    ٣- ابزارهایی که برای اتصال اعضا استفاده می شوند باید برای نیروهای ایجاد شده در آنها طراحی شوند.

    ۴-۲-۴-۸ توزیع بارهای جانبی

    نیروهای جانبی باید بین عناصر باربر جانبی به نسبت سختی آنها توزیع شده و الزامات این بخش را برآورده سازند.

     ١- بال های دیوار های متقاطع، که بر اساس بند ۸-۴-۶-۱۰ طراحی شده اند، باید در محاسبه سختی در نظر گرفته شوند. ٢- توزیع بار باید تاثیر پیچش افقی سازه ناشی از عدم تقارن سازه ای را در بر گیرد.

    ۵-۲-۴-۸ تاثیر عوامل دیگر

    تاثیر نیروها و یا تغییر شکل های ناشی از ارتعاشات، ضربه، جمع شدگی، انبساط، تغییر درجه حرارت، نشست های غیریکنواخت و تغییر مکان های غیر همسان نیز، در صورت لزوم، باید در طراحی مد نظر قرار گیرند.

    ۶-۲-۴-۸ ترکیب بارها

    در طراحی اعضای سازه ای به روش مقاومت نهایی، حداکثر تلاش های ناشی از ترکیب های مختلف بار باید بر مبنای ضوابط مبحث ششم مقررات ملی ساختمان مورد استفاده قرار گیرند.

    ۷-۲-۴-۸ ضریب رفتار

    ضریب رفتار برای ساختمان بنایی مسلح جهت طراحی به روش مقاومت نهایی برابر با چهار (۴ =R) می باشد.

    ۸-۲-۴-۸ تغییرمکان نسبی طبقه

    رعایت محدودیت تغییر مکان نسبی طبقات بر اساس ضوابط این بند الزامی است. تغییر مکان نسبی طبقه عبارت است از اختلاف تغییر مکان های افقی مرکز جرم کف و سقف در هر طبقه. در صورت وجود نامنظمی در پلان، بیشترین اختلاف تغییر مکان های لبه ساختمان در کف و سقف طبقه به عنوان تغییر مکان نسبی طبقه محسوب می شود. چنان چه تغییر مکان طبقه در اثر پیچش زیاد باشد، مقدار تغییر مکان نسبی باید شامل اثر پیچش نیز باشد. در محاسبه سختی اعضا برای محاسبه تغییر مکان لازم است از مقطع ترک خورده عضو استفاده شود.

    ۱-۸-۲-۴-۸ محاسبه تغییر مکان نسبی طبقه

    تغییر مکان نسبی هر طبقه (۲۱) طبق رابطه ۸-۴-۱ محاسبه می شود.

    در این رابطه:

    Cd = ضریب افزایش تغییر مکان که برای ساختمان بنایی مسلح برابر ۳۰ منظور می شود.

    Δeu = جابجایی نسبی طبقه تحت اثر زلزله طرح با استفاده از روش های تحلیل خطی.

    ۲-۸-۲-۴-۸ تغییر مکان نسبی مجاز طبقه

    تغییر مکان نسبی مجاز هر طبقه ناشی از بارهای جانبی (۲۰) برای دیوارهای طره و دو سر گیردار، به ترتیب , ۰/۰۱h و

    ۰/۰۰۷hs می باشد. اگر دوره تناوب طبیعی ساختمان برابر یا بیشتر از ۰/۷ ثانیه باشد، تغییر مکان نسبی مجاز باید ۲۰ درصد کمتر از مقادیر داده شده در این بند در نظر گرفته شود.

    ۹-۲-۴-۸ سختی جانبی

    در تراز هر طبقه، حداقل ۸۰ درصد سختی شود. جانبی طبقه باید توسط دیوارهای باربر برشی تامین شود.

    ۳-۴-۸ تحلیل

    تحلیل ساختمان بنایی مسلح باید بر اساس ضوابط این بند انجام پذیرد.

    ۱-۳-۴-۸ مدل های سازه ای ساده شده

    برای تحلیل ساختمان بنایی مسلح می توان از مدل های سازه ای ساده شده استفاده نمود و تحلیل به روش دستی و یا با استفاده از نرم افزارهای معتبر قابل انجام می باشد. مدل ساز های ساختمان از مجموعه ای از اعضا و اجزاء به شرح زیر تشکیل می شود.

    ۱-۱-۳-۴-۸ عضو میله ای

    عضو میله ای به عضوی اطلاق می شود که در آن یکی از ابعاد (طول یا ارتفاع) به مقدار قابل ملاحظه ای بزرگتر از دو بعد دیگر باشد. در این عضو، فاصله بین دو مقطع با لنگرهای خمشی صفر باید حداقل دو برابر ارتفاع عضو باشد. تیرها و ستون ها از جمله اعضای میله ای می باشند.

    ۲-۱-۳-۴-۸ عضو صفحه ای

    عضو صفحه ای به عضوی اطلاق می شود که در آن یکی از ابعاد (ضخامت) به مقدار قابل ملاحظه ای کوچکتر از دو بعد دیگر باشد. دال ها، دیوارها، جرزها، تیرتیغه ها و پوسته ها از جمله اعضای صفحه – ای می باشند که به صورت زیر تعریف می شوند:

    الف) دال:

    دال عضو صفحه ای است که علاوه بر تحمل بارهای ثقلی می تواند بارهای جانبی را با عملکرد دیافراگمی انتقال دهد. عضو صفحه ای در صورتی دال محسوب می شود که تحت بار گسترده، فاصله بین مقاطع با انحنای صفر آن حداقل چهار برابر ضخامت آن باشد.

    ب) دیوار:

    دیوار عضو صفحه ای است که علاوه بر تحمل بارهای ثقلی و جانبی درون صفحه خود می تواند بارهای خارج از صفحه را نیز تحمل نماید.

    پ) جرز و تیرتیغه:

    جرز و تیرتیغه اعضای دیواری شکل هستند که نشیمنگاه های آنها غیر پیوسته است. این اعضا علاوه بر نیروهای درون صفحه خود، تحت تاثیر خمش و برش خارج از صفحه نیز قرار می گیرند.

    ت) پوسته:

    پوسته عضو صفحه ای است که بیشتر تحت اثر بارهای عمود بر صفحه خود قرار گرفته و به علت شکل هندسی، نیروهای موثر درون صفحه آن در مقایسه با خمش و برش خارج از صفحه قابل ملاحظه است.

    ۳-۱-۳-۴-۸ عضو سه بعدی

    عضو سه بعدی به عضوی اطلاق می شود که در آن هیچ یک از ابعاد اختلاف قابل ملاحظه ای با دو بعد دیگر نداشته باشند.

    ۲-۳-۴-۸ روش تحلیل

    در این مبحث، در تحلیل ساختمان بنایی مسلح تمام تلاش ها در مقاطع مختلف اعضا با فرض خطی بودن رفتار مصالح و کوچک بودن تغییر شکل های ایجاد شده و بر اساس تئوری ارتجاعی تعیین میشوند. این روش تحلیل را می توان در انواع ساختمانهای بنایی و در طراحی به روش مقاومت نهایی مورد استفاده قرار داد.

    ۴-۴-۸ الزامات میلگردگذاری

    در این بخش الزامات ویژه میلگردگذاری در تیرها، ستونها، جرزها و دیوارها آورده شده است.

    ۱-۴-۴-۸ الزامات میلگردها

    ١- اندازه قطر میلگرد اصلی نباید از ۲۸ میلی متر بیشتر باشد.

    ۲- در دیوار و جرز، قطر میلگرد اصلی نباید بیشتر از یک هشتم ضخامت اسمی دیوار یا یک چهارم هر یک از موارد زیر باشد:

    الف – بعد کوچک حفره

    ب- ضخامت هسته مسلح

    ۳- درصد نسبی میلگردهای اصلی در هر حفره یا هسته مسلح دیوار نباید بیش از ۴ درصد در محل های بدون وصله و ۸ درصد در محل وصله میلگردها باشد. هم چنین در یک حفره دیوار نباید بیش از ۲ میلگرد جایگذاری شود.

    تعریف: درصد نسبی میلگرد، نسبت سطح مقطع میلگرد به مساحت حفره و یا هسته مسلح معادل می باشد.

    ۲-۴-۴-۸ فاصله میلگردها

    ١- فاصله آزاد بین میلگردهای موازی، بجز در ستون ها و جرزها، نباید کمتر از قطر اسمی میلگردها یا ۲۵ میلی متر، هر کدام که بیشتر است، باشد.

    ۲- در ستون ها و جرزها، فاصله آزاد بین میلگردهای اصلی نباید از هیچ یک از دو مقدار ۱/۵ برابر قطر اسمی میلگرد و ۴۰ میلی متر کمتر باشد.

    ٣- محدودیت فواصل آزاد بین میلگردها باید برای فاصله آزاد بین یک وصله پوششی و وصله ها یا میلگردهای مجاور نیز رعایت شود.

    ۴- فاصله آزاد بین یک میلگرد اصلی و هر سطح واحد بنایی نباید کمتر از ۱۵ میلی متر باشد. برای میلگرد بستر که در بند بستر قرار می گیرد، این فاصله حداقل ۶ میلی متر می باشد.

    ۳-۴-۴-۸ مهار میلگردهای خمشی

    ۱- فشار یا کشش محاسبه شده در میلگرد در هر مقطع از اعضای سازهای باید در هر طرف آن مقطع به وسیله طول گیرایی مستقیم، قلاب با وسایل مکانیکی، یا ترکیبی از آنها تامین شود.

    از قلاب ها نباید برای مهار میلگردهای تحت فشار استفاده کرد.

    ۲- لازم است انتهای میلگرد کششی را یا به وسیله قلاب استاندارد خم شده در ارتفاع جان مهار کرد و یا با میلگرد موجود در وجه مخالف عضو به صورت پیوسته اجرا نمود.

    ٣- مقاطع بحرانی برای مهار میلگرد در اعضای خمشی عبارتند از نقاط تنش حداکثر و نقاطی در طول دهانه که در آن نقاط میلگرد مجاور قطع یا خم می شود.

    ۴- میلگرد باید از نقطه ای که از نظر مقاومت خمشی دیگر به آن نیازی نیست تا فاصله ای برابر با بزرگترین دو مقدار عمق مؤثر عضو و ۱۲ برابر قطر اسمی میلگرد امتداد یابد، مگر در تکیه گاه های ساده و در انتهای آزاد اعضای طره‌ای

    ۵- میلگرد خمشی نباید در یک ناحیه کششی قطع شود، مگر اینکه یکی از شرایط زیر برآورده شود:

    الف – برش در نقطه قطع میلگرد از دو سوم ظرفیت برشی، با در نظر گرفتن مقاومت میلگردهای برشی موجود، فراتر نرود.

    ب- سطح مقطع میلگرد امتداد یافته حداقل دو برابر مقدار لازم برای خمش در نقطه قطع باشد و برش از سه چهارم ظرفیت برشی مقطع فراتر نرود.

    ۶- میلگردهای فشاری در اعضای خمشی باید توسط تنگ و در صورت نیاز بست مهار شوند. قطر تنگ یا بست نباید کمتر از ۶ میلی متر و فاصله بین آنها نباید بیشتر از ۱۶ برابر قطر اسمی میلگرد یا ۴۸ برابر قطر تنگ یا بست باشد. این تنگها و بستها باید در طولی که در آن به فولاد فشاری نیاز هست به کار روند.

    ۱-۳-۴-۴-۸ مهار میلگرد لنگر مثبت

    ۱- حداقل یک سوم میلگردهای لنگر مثبت در اعضای با تکیه گاه ساده و یک چهارم میلگردهای لنگر مثبت در اعضای پیوسته باید در امتداد همان وجه عضو به داخل تکیه گاه امتداد یابند. در تیرها چنین میلگردهایی باید حداقل ۱۵۰ میلی متر به داخل تکیه گاه امتداد یابند.

    ۲- هرگاه عضو خمشی قسمتی از یک سیستم اصلی مقاوم در برابر بار جانبی است، میلگردهای لنگر خمشی مثبت، که طبق مورد ۱ لازم است به داخل تکیه گاه امتداد یابند، باید به گونه ای مهار شوند که بتوانند در بر تکیه گاه به مقاومت تسلیم (۱) برسند.

    ۲-۳-۴-۴-۸ مهار میلگرد لنگر منفی

    ۱- میلگرد لنگر منفی در یک عضو پیوسته (سراسری)، گیر دار یا طره ای باید به وسیله طول مهاری، قلاب و یا مهار مکانیکی در داخل عضو تکیه گاهی، یا با عبور از آن، مهار شود.

    ۲- حداقل یک سوم کل میلگرد کششی تامین شده برای لنگر منفی در یک تکیه گاه باید در آن سوی نقطه عطف و حداقل به اندازه عمق موثر عضو یا یک شانزدهم طول آزاد دهانه، دارای طول مهاری باشد.

    ۳-۳-۴-۴-۸ طول مهاری

    طول مهاری مورد نیاز میلگرد در کشش و فشار باید با استفاده از رابطه ۸-۴-۲ محاسبه شود، اما نباید از ۳۰۰ میلی متر کمتر در نظر گرفته شود.

    در معادله فوق، مقدار K نباید از حداقل پوشش بنایی و یا ۹ برابر قطر میلگرد، هر کدام کمتر است، بیشتر باشد. همچنین مقدار لا باید برای میلگردهای با قطر ۱۰ تا ۱۶ میلی متر برابر با ۱، برای میلگردهای با قطر ۱۸ تا ۲۲ میلی متر برابر با ۱/۳ و برای میلگردهای با قطر ۲۵ میلی متر و بیشتر برابر با ۱/۵ در نظر گرفته شود. طول مهاری میلگردهای با پوشش اپوکسی باید ۱/۵ برابر مقدار محاسبه شده از رابطه ۸-۴-۲ در نظر گرفته شود.

    ۴-۴-۴-۸ مهار میلگردهای برشی

    ۱- میلگرد برشی باید به اندازه عمق عضو، منهای پوشش میلگرد، ادامه یابد. میلگرد برشی باید در هر دو انتها بر اساس تنش محاسباتی مهار شود.

    ۲- به غیر از محل تقاطع دیوارها، انتهای یک میلگرد افقی برشی باید دور میلگرد قائم لبه دیوار با یک قلاب ۱۸۰ درجه مهار شود.

    ۳- در محل تقاطع دیوارها، میلگرد افقی برشی باید دور میلگرد قائم لبه دیوار با یک قلاب استاندارد ۹۰ درجه خم شده و در دیوار متقاطع به طور افقی حداقل به اندازه طول مهاری ادامه یابد.

    ۴- انتهای میلگردهای برشی (خاموت تک شاخه و شکل باید به یکی از روش های زیر مهار شود: الف – توسط یک قلاب استاندارد با طول مدفون موثری معادل نصف طول مهاری ( ۰/۵/۵) ساق میلگرد برشی. طول مدفون موثر برابر است با فاصله بین وسط ارتفاع موثر مقطع (۲/d) تا ابتدای خم قلاب.

    ب- برای میلگرد به قطر ۱۶ میلی متر و کمتر، توسط خم ۱۳۵ درجه حول میلگردهای طولی با طول مدفون موثری معادل یک سوم طول مهاری ( ۰/۳۳۷) ساق میلگرد برشی

    ۵- هر خم یک میلگرد برشی U شکل باید یک میلگرد طولی را در بر گیرد.

    ۶- طول وصله ساقهای میلگردهای برشی U شکل یا تکشاخه که یک واحد بسته را تشکیل می۔ دهند برابر ۱/۷la میباشد. ۷- میلگردهای طولی که به عنوان میلگرد برشی خم می شوند، اگر به داخل یک ناحیه کششی امتداد یابند باید با میلگرد طولی آن ناحیه وصله شوند و چنان چه به داخل ناحیه فشاری امتداد یابند باید بعد از نیمه ارتفاع مؤثر عضو (۲/d) مهار شوند.

    ۵-۴-۴-۸ تنگ‌های ستون مسلح

    تنگهای ستون باید با ضوابط زیر مطابقت داشته باشند:

    ۱- میلگردهای طولی باید توسط تنگهایی به قطر حداقل ۶ میلی متر بسته شوند.

    ۲- فاصله قائم تنگها نباید از کمترین مقادیر زیر، بیشتر شود:

    الف – ۱۶ برابر قطر میلگردهای طولی

    ب- ۴۸ برابر قطر تنگ

    پ- کوچکترین بعد عضو فشاری

    ٣- تنگها باید به گونه ای قرار گیرند که میلگردهای طولی، حداقل یک در میان، توسط دو ساق تنگمهار شوند. زاویه داخلی بین دو ساق نباید از ۱۳۵ درجه بیشتر باشد. در صورتی که فاصله آزاد بین میلگردهای طولی بیش از ۱۵۰ میلیمتر باشد، باید به وسیله تنگ اضافی مهار شود.

    ۴- تنگها باید با فواصل تعیین شده در تمام طول عضو قرار داده شوند. فاصله اولین تنگ از سطح فوقانی شالوده یا دال طبقه تحتانی و آخرین تنگ از زیر پایین ترین میلگردهای دال یا کتیبه سرستون طبقه فوقانی نباید از نصف فواصل تعیین شده بیشتر باشد.

    ۵- در مواردی که تیرها یا دستکها از چهار طرف به یک ستون متصل می شوند، می توان تنگ ها را در مقطعی که حداکثر ۷۵ میلی متر پایین تر از میلگرد طولی تحتانی کم عمق ترین عضو متصل می باشد، متوقف کرد.

    ۶-۴-۴-۸ پوشش میلگرد و سیم

    ۱- برای میلگرد باید حداقل پوشش بنایی زیر تأمین شود:

    الف- در مواردی که نمای بنایی در معرض خاک یا هوای بیرونی قرار دارد، پوشش میلگردهای به قطر بزرگتر از ۱۶ میلی متر برابر با ۵۰ میلی متر و برای میلگردهای به قطر ۱۶ میلی متر یا کمتر، برابر با ۴۰ میلی متر در نظر گرفته شود. ب- در مواردی که نمای بنایی در معرض خاک یا هوای بیرونی قرار ندارد، پوشش میلگرد برابر ۴۰ میلی متر در نظر گرفته شود.

    ۲- میلگرد طولی بستر باید کاملا در ملات مدفون شود. حداقل پوشش بنایی برای حالتی که در معرض خاک یا هوای بیرونی باشد برابر با ۲۰ میلی متر و برای حالتی که در معرض خاک یا هوای بیرونی نباشد برابر با ۱۵ میلی متر می باشد. ۳- در صورتی که بنایی در معرض خاک یا هوای بیرونی قرار داشته باشد و یا در دیوارهای داخلی که در معرض میانگین رطوبت نسبی بیش از ۷۵ درصد باشند، باید از میلگرد یا سیم فولادی ضد زنگ و یا دارای روکش گالوانیزه یا اپوکسی استفاده شود.

    ۷-۴-۴-۸ قلاب

    در مورد قلاب موارد زیر باید رعایت شود:

    ١- کاربرد قلاب در مناطق کششی تیر مجاز نمی باشد، مگر در انتهای تیرهای دوسر ساده و طره‌ا‌ی یا در تکیه گاه انتهایی تیرهای سرتاسری و گیردار.

    ۲- در صورت وجود کشش، طول معادل برای قلاب استاندارد ۱۳ برابر قطر میلگرد می باشد.

    ٣- قلابها را نباید در مهار میلگردهای تحت فشار مؤثر دانست.

    ۴- از هر وسیله مکانیکی که قادر باشد میلگرد را بدون آسیب رساندن به واحد بنایی به نحو مناسب مهار کند، می توان به جای قلاب استفاده کرد. در صورت استفاده از این وسایل مکانیکی، لازم است کفایت آنها از طریق انجام آزمایش های معتبر به تایید برسد.

    ۱-۷-۴-۴-۸ قلاب های استاندارد

    قلاب استاندارد در کشش باید برای تامین مهار در طول مدفونی معادل le در نظر گرفته شود:

    هم چنین، قلاب های استاندارد باید موارد زیر را برآورده کنند:

    ١- خم ۱۸۰ درجه و اضافه طولی معادل ۴ برابر قطر میلگرد که نباید از ۶۵ میلی متر کمتر باشد.

    ۲- خم ۹۰ درجه و اضافه طولی معادل ۱۲ برابر قطر میلگرد ٣- برای میلگرد برشی و تنگ با قطر ۱۶ میلی متر یا کمتر. خم ۹۰ درجه یا خم ۱۳۵ درجه و اضافه طولی برابر ۶ برابر قطر میلگرد که نباید کمتر از ۶۵ میلی متر باشد.

    ۸-۴-۴-۸ حداقل قطر خم برای میلگرد

    قطر داخلی خم میلگرد، به جز برای تنگها، نباید از مقادیر مندرج در جدول ۸-۴-۱ کمتر باشد. برای تنگهای ساخته شده از میلگرد با قطر ۱۶ میلی متر و کوچکتر، قطر داخلی خم نباید از ۴ برابر قطر میلگرد کمتر باشد. برای میلگردهای بزرگتر از ۱۶ میلی متر، قطر خم باید مطابق با مقادیر مندرج در جدول ۸-۴-۱ باشد.

    ۹-۴-۴-۸ وصله میلگردها

    وصله میلگردها باید مطابق یکی از موارد زیر باشد: ۱- وصله پوششی: حداقل طول وصله پوششی برای میلگردها بزرگترین مقدار ۳۰۰ میلی متر و مقدار محاسبه شده برای طول مهاری بر اساس رابطه ( ۸-۴-۲) است.

     ٢- وصله جوشی: یک وصله جوشی باید حداقل ۱۲۵ درصد مقاومت تسلیم (۳) میلگرد در کشش و یا فشار را تامین کند.

    ٣- وصله مکانیکی: یک وصله مکانیکی باید حداقل ۱۲۵ درصد مقاومت تسلیم (۳) میلگرد در کشش و یا فشار را تامین کند.

    ۱۰-۴-۴-۸ دسته کردن میلگردها

    بجز در تیرهای عمیق، میلگرد تسلیح نباید در هیچ عضو بنایی به صورت دسته شده استفاده شود.

    ۵-۴-۸ الزامات اجرای بنایی

    در اجرای اعضای بنایی رعایت نکات زیر الزامی است:

    ۱- در ساخت هر لایه یا جداره بنایی از یک نوع واحد بنایی استفاده شود.

    ۲- قبل از اجرا، لازم است واحدهای مصالح بنایی زنجاب شوند تا آب ملات را به خود جذب نکنند.

    ٣- اجرای بنایی باید با ملات ماسه سیمان یا حداقل ملات ماسه سیمان – آهک (باتارد) با نسبت اختلاط مندرج در بند ۸-۲ -۲-۶ و با اطمینان از تأمین مقاومت فشاری تعیین شده در این بند انجام شود.

    ۴- در چینش عضو بنایی، هر واحد مصالح بنایی حداقل به اندازه یک چهارم طول خود با واحدهای رگ قبلی هم پوشانی داشته باشد.

    ۵- امتداد رگها کاملا افقی باشد.

    ۶- بندهای قائم در دو رگ متوالی، در یک امتداد نبوده و شاقولی باشند.

    ۷- ضخامت بندهای افقی و قائم ملات نباید کمتر از ۱۰ میلی متر و بیشتر از ۱۲ میلی متر باشد. چنان چه میلگرد بستر یا بست دیوار در بند قرار داده شوند، می توان ضخامت بند را، با توجه به قطر میلگرد یا بست و حداقل ۶ میلی متر پوشش ملات، حداکثر تا ۲۰ میلی متر افزایش داد.

    ۸- بندهای قائم باید از ملات پر شوند.

    ۹- هر رگ دیوار چینی باید در تمام دیوارهای ساختمان هم زمان اجرا شده و در یک سطح بالا آورده شود. همچنین، استفاده از روش هشت گیر در ساخت دیوارهای ممتد و متقاطع مجاز نمی باشد.

    ۱۰- دیوار چینی باید کاملا شاقولی باشد.

    ۱۱- اگر دیوار چینی به طور همزمان میسر نباشد، می توان قسمتهایی از دیوار را به صورت لاریز ساخت.

    ۱۲- دیوارهای چند جداره که برای عملکرد مرکب طراحی می شوند و دارای هسته میانی می باشند

    باید به یکی از دو صورت زیر اجرا شوند الف- جداره های بنایی توسط أجر کله به یکدیگر وصل شوند.

    ب- جداره های بنایی توسط بست دیوار به یکدیگر وصل شوند.

    ۱۳- آجرهای کله که برای اتصال جداره های اعضای بنایی استفاده می شوند، باید الزامات زیر را تامین نمایند.

    الف – مجموع سطح آجرهای کله باید حداقل ۴ درصد سطح عضو باشد و به صورت یکنواخت توزیع شده باشند. ب- أجرهای کله ای که جداره های مجاور عضو بنایی را متصل می کنند، باید حداقل ۷۵ میلی۔متر در لایه میانی عضو مدفون شوند

    ۱۴- بست هایی که برای اتصال جداره های عضو بنایی بکار برده می شوند باید ضوابط زیر را برآورده نمایند:

    الف – تیم به قطر ۴ میلی متر: حداقل یک بست در هر ۰/۲۵ متر مربع سطح عضو ب- نسیم به قطر ۵ میلی متر: حداقل یک بست در هر ۰/۵۰ متر مربع سطح عضو حداکثر فاصله بین بستها در امتداد افقی ۹۰۰ میلی متر و در امتداد قائم ۶۰۰ میلی متر می باشد.

    پ- استفاده از بست های دیواری مستطیلی برای اتصال جدارهها با هر نوع مصالح بنایی مجاز است.

    ت- استفاده از بستهای Z شکل برای اتصال جداره های عضو بنایی که در ساخت آن از واحدهای بنایی توخالی استفاده نشده است، مجاز می باشد.

    ج- از بستهای نردبانی یا خرپایی که به عنوان میلگرد بستر استفاده می شوند نیز می توان به جای بست دیوار استفاده کرد.

    ۱۵ – اعضای بنایی باید پس از اجرا حداقل به مدت سه روز به صورت ممتد مرطوب نگه داشته شوند.

    ۶-۴-۸ طراحی بر مبنای روش مقاومت نهایی

    طراحی اعضای بنایی مسلح بر مبنای روش مقاومت نهایی بر اساس ضوابط مندرج در این بخش انجام می شود. کلیه اجزای سازهای باید در حالت مقاومت نهایی محاسبه شوند و در هر مقطع باید رابطه عمومی زیر همواره برقرار باشد:

    در این رابطه، Sn نیروی ایجاد شده در مقطع تحت بارهای ضریب دار، و مقاومت اسمی مقطع و φ ضریب کاهش مقاومت است. مقاومت اسمی مقطع باید متناسب با مشخصات هندسی و مکانیکی مقطع عضو در برابر آن نیرو و با توجه به شرایط تعادل نیروها و سازگاری تغییر شکل ها محاسبه شود. نیروهای ایجاد شده در مقطع نیز شامل نیروی محوری، لنگر خمشی و نیروی برشی با توجه به تحلیل سازه تحت ترکیبات بار، موضوع بند ۸-۴-۲-۶، محاسبه می شوند.

    ۱-۶-۴-۸ فرضیات طراحی

    روش طراحی مقاومت نهایی بر فرضیات زیر استوار است:

    ۱- میلگرد کاملا توسط بنایی در بر گرفته شده و سازگاری کرنش بین بنایی و میلگرد وجود دارد، به طوری که بارهای اعمالی به صورت مرکب تحمل می شوند.

    ۲- مقاومت اسمی مقاطع بنایی مسلح برای ترکیب خمش و بار محوری باید بر اساس اعمال شرایط تعادل و سازگاری کرنش ها باشد.

    ٣- توزیع کرنش در عمق مقطع، خطی در نظر گرفته می شود.

    ۴- حداکثر کرنش قابل استفاده در دورترین تار فشاری بنایی برابر با ۰۰۰۳۵ برای بنایی آجر رسی و ۰۰۰۲۵ برای بنایی بلوک سیمانی فرض می شود.

    ۵- مقدار تنش میلگرد در محدوده ارتجاعی از حاصل ضرب مدول ارتجاعی در کرنش میلگرد به دست می آید ولی نباید از تنش تسلیم (fy) بیشتر در نظر گرفته شود. برای کرنش های بزرگتر از کرنش تسلیم، تنش در میلگرد باید مستقل از کرنش و برابر با مقاومت تسلیم در نظر گرفته شود.

    ۶- در محاسبات خمش و نیروهای محوری باید از مقاومت کششی بنایی صرف نظر کرد، ولی برای محاسبه خیز، مقاومت کششی بنایی باید در نظر گرفته شود.

    ٧- تنش بنایی در دورترین تار فشاری برابر با ۰/۸۰ مقاومت مشخصه بنایی (۴) است که در ناحیه فشاری و تا عمق ۸/. فاصله بین تار فشاری حداکثر و محور خنثی به صورت یکنواخت توزیع می شود.

    ۲-۶-۴-۸ مقاومت اسمی

    ۱-۲-۶-۴-۸ مقاومت خمشی اسمی

    مقاومت خمشی اسمی (Mn) یک مقطع باید بر اساس فرضیات طراحی بند ۸-۴-۶-۱ و ضوابط این بخش تعیین شود. کمترین مقاومت خمشی اسمی در امتداد عضو نباید کمتر از یک چهارم حداکثر مقاومت خمشی اسمی در امتداد عضو باشد.

    ۲-۲-۶-۴-۸ مقاومت محوری اسمی

    مقاومت محوری اسمی (Pn) یک مقطع باید بر اساس فرضیات طراحی بند ۸-۴-۶-۱ و ضوابط این بخش تعیین شود.

    مقاومت محوری اسمی نباید از مقدار محاسبه شده توسط رابطه ۸-۴-۵ یا رابطه ۸-۴-۶ فراتر رود. الف – برای اعضایی که مقدار h/r در آنها از ۱۰۰ کمتر است:

    ب- برای اعضایی که مقدار h/r در آنها برابر و یا بیشتر از ۱۰۰ است:

    مقاومت برشی اسمی ۳-۲-۶-۴-۸ مقاومت برشی اسمی (V) باید با استفاده از رابطه ۸-۴-۷ و روابط ۸-۴-۸ یا ۸-۴-۹ محاسبه شود.

    Vn باید محدودیت های بندهای (الف) تا (ت) را تامین نماید:

    الف – در جایی که Mu/vudv=< ۰/۲۵ است:

    ب – در جایی که Mu/vudv>= 1 است:

    پ- حداکثر مقدار VR ، در شرایطی که نسبت Mu/vudv بین دو مقدار ۰/۲۵ و ۱/۰ باشد، را می‌توان با استفاده از درون یابی خطی بدست آورد.

    ت- مقدار Mu/vudv باید به صورت یک عدد مثبت در نظر گرفته شود.

    ۱-۳-۲-۶-۴-۸ مقاومت برشی اسمی بنایی

    مقاومت برشی تامین شده توسط بنایی ( Vmm) باید با استفاده از رابطه ۸-۴-۱۰ محاسبه شود.

    ۲-۳-۲-۶-۴-۸ مقاومت برشی اسمی میلگرد

    مقاومت برشی تامین شده توسط میلگرد برشی (V) باید با استفاده از رابطه ۸-۴-۱۱ محاسبه شود.

    ۳-۳-۲-۶-۴-۸ مقاومت اسمی لهیدگی بنایی

    مقاومت اسمی لهیدگی بنایی باید از حاصل ضرب مساحت لهیدگی در fm۰/۸ محاسبه شود. مساحت لهیدگی برای بارهای متمرکز نباید از مقادیر زیر بیشتر شود:

    ۳-۶-۴-۸ ضرایب کاهش مقاومت

    ضرایب کاهش مقاومت برای استفاده در محاسبه مقاومت طراحی بر اساس مقادیر داده شده در جدول ۸-۴-۲ در نظر گرفته می شوند.

    ۴-۶-۴-۸ حداکثر میلگردهای کششی خمشی

    ۱-۴-۶-۴-۸

    برای عضو خمشی بنایی، حداکثر سطح مقطع میلگردهای کششی خمشی با در نظر گرفتن تعادل نیروهای محوری مقطع و رعایت شرایط زیر محاسبه می شود:

    ١- توزیع کرنش در مقطع باید به صورت خطی، متناظر با کرنش در دورترین میلگرد کششی، معادل ۱/۵ برابر کرنش تسلیم و کرنش فشاری حداکثر در بنایی، مطابق مورد ۴ بند ۸-۴-۶-۱، در نظر گرفته شود.

    ۲- فرضیات طراحی بند ۸-۴-۶-۱ باید اعمال شوند.

    ٣- تنش در هر میلگرد باید برابر حاصل ضرب مدول ارتجاعی فولاد در کرنش آن میلگرد در نظر گرفته شود و نباید بیش از ۳ منظور شود.

    ۴- نیروهای محوری باید بر اساس ترکیب بار D+0.75L+0.525E محاسبه شوند.

    ۵- تاثیر میلگردهای فشاری با یا بدون میلگردهای مهار جانبی را می توان برای محاسبه حداکثر میلگرد کششی خمشی در نظر گرفت.

    ۲-۴-۶-۴-۸

    برای دیوار برشی بنایی مسلح تحت نیروهای درون صفحه که در آن Mu/vudv>= ۱ است، توزیع کرنش باید متناظر با کرنش در دورترین میلگرد کششی معادل ۴ برابر کرنش تسلیم و کرنش فشاری حداکثر در بنایی، مطابق مورد ۴ بند ۸-۴-۶-۱، در نظر گرفته شود.

    ۵-۶-۴-۸ طراحی تیر

    در طراحی تیر باید الزامات فصل سوم و الزامات این بخش در نظر گرفته شود. نیروهای طراحی تیر باید بر اساس تحلیلی که در آن تاثیر سختی نسبی اعضای سازه ای در نظر گرفته شده است، بدست آمده باشند. تأثیر ترک خوردگی بر سختی عضو باید لحاظ شود.

    ۱-۵-۶-۴-۸ الزامات عمومی

    ١- نیروی محوری فشاری ضریب دار در تیر نباید از ۰/۰۵Anfmفراتر رود.

    ۲- تیر باید کاملا با ملات یا دوغاب بنایی پر شود.

    ۲-۵-۶-۴-۸ الزامات ابعادی

    ١- عرض تیر نباید کمتر از ۱۵۰ میلی متر باشد.

    ۲- عمق تیر نباید کمتر از ۲۰۰ میلی متر باشد.

    ۳- طول دهانه تیر، که به صورت یکپارچه با تکیه گاهها اجرا شده باشد، باید برابر دهانه خالص به علاوه عمق تیر در نظر گرفته شود اما لازم نیست از فاصله مرکز به مرکز تکیه گاهها بیشتر شود.

    ۴- در تیرهای پیوسته، برای محاسبه لنگر خمشی، طول دهانه باید برابر فاصله مرکز به مرکز تکیه گاه ها در نظر گرفته شود.

    ۵- وجه فشاری تیر باید دارای تکیه گاه جانبی مناسب در فواصل حداکثر ۳۲ برابر عرض تیر یا ۱۲۰b/d، هر کدام کمتر باشد، در نظر گرفته شود.

    ۶- طول نشیمن تیر در راستای دهانه نباید از ۱۰۰ میلی متر کمتر باشد.

    ۳-۵-۶-۴-۸ کنترل خیز

    تیر بنایی باید به گونه ای طراحی شود که سختی کافی برای محدود ساختن تغییر شکل هایی را که تاثیر نامطلوب بر مقاومت و بهره برداری سازه دارند داشته باشد. چگونگی محاسبه خیز و محدودیت های آن بر مبنای بندهای زیر می باشد:

    ۱-۳-۵-۶-۴-۸ محاسبه خیز

    خیز تیر بنایی مسلح باید با استفاده از رابطه مناسب بار تغییر شکل با در نظر گرفتن شرایط انتهایی مناسب محاسبه شود. در صورت عدم محاسبه مقدار سختی بر اساس روش های تحلیلی جامع تر، خیز آنی باید با استفاده از گشتاور دوم موثر مقطع (Ieff) به شرح زیر محاسبه شود:

    ۱- در تیرهای پیوسته، گشتاور دوم موثر مقطع (en) را می توان متوسط مقادیر محاسبه شده توسط رابطه (۸-۴-۱۲) برای مقاطع بحرانی لنگر خمشی مثبت و منفی در نظر گرفت.

    ۲- برای تیر با مقطع یکنواخت، گشتاور دوم موثر مقطع (left) را می توان از رابطه (۸-۴-۱۲)، محاسبه شده در وسط دهانه برای دهانه دوسر ساده و در تکیه گاه برای دهانه طره ای، به دست آورد.

    ٣- لنگر نظیر ترک خوردگی (Mcr) را می توان با استفاده از مدول گسیختگی (fr) در جدول ۸-۲۶ به دست آورد.

    ۲-۳-۵-۶-۴-۸ محدودیت خیز

    ١- خیز محاسبه شده برای تیر نباید از l/۶۰۰ (طول دهانه = l)، تحت بارهای بهره برداری مرده و زنده، فراتر رود.

    ۲- خیز تیر زمانی که طول دهانه آن از ۸ برابر عمق موثر آن (d) بیشتر نشود نیاز به کنترل ندارد.

    ۴-۵-۶-۴-۸ میلگردهای طولی

    میلگردهای طولی تیر باید علاوه بر الزامات مندرج در بند ۸-۴-۴، الزامات زیر را نیز برآورده نمایند:

    ۱- اختلاف در قطر میلگردهای طولی یک تیر نباید از یک شماره میلگرد فراتر رود. حداکثر دو شماره میلگرد باید در یک تیر به کار رود.

    ۲- مقاومت خمشی اسمی یک تیر نباید کمتر از ۱/۳ لنگر نظیر ترک خوردگی تیر (Mcr) باشد. مدول گسیختگی (fr) برای این محاسبات باید از جدول ۸-۲-۶ محاسبه شود.

    ۳- در صورتی که فولاد کششی تامین شده در تمامی مقاطع حداقل یک سوم بیش از مقدار مورد نیاز از تحلیل باشد، الزامی به رعایت مورد (۲) نمی باشد.

    ۵-۵-۶-۴-۸ میلگردهای عرضی

    میلگرد عرضی باید در جایی که نیروی برشی ضریب دار (Vu) از مقاومت برشی تامین شده توسط بنایی (φVnm) بیشتر باشد، استفاده شود. نیروی برشی ضریبدار (Vu) باید آثار بار جانبی را نیز در بر گیرد. زمانی که میلگرد عرضی لازم باشد ضوابط زیر باید رعایت شوند:

    ۱- میلگرد عرضی باید یک میلگرد تک شاخه بوده و در هر انتهای آن یک قلاب ۱۸۰ درجه ایجاد شود.

    ۲- میلگرد عرضی باید حول میلگردهای طولی قلاب شود.

    ۳- حداقل مساحت میلگرد عرضی برابر با , ۰/۰۰۰۷bdv است.

    ۴- اولین میلگرد عرضی نباید در فاصله ای بیش از یک چهارم عمق موثر تیر (.d) نسبت به انتهای تیر اجرا شود.

    ۵- فاصله بین میلگردهای عرضی نباید از نصف عمق موثر تیر بیشتر شود.

    ۶-۶-۴-۸ طراحی تیر عمیق

    در طراحی تیر عمیق باید علاوه بر موارد ۵ و ۶ بند ۸-۴-۶-۵-۲، الزامات این بخش نیز رعایت شود.

    ۱-۶-۶-۴-۸ طول موثر دهانه

    حلول موثر دهانه (leff) باید برابر فاصله مرکز به مرکز تکیه گاهها یا ۱/۱۵ برابر دهانه آزاد، هر کدام کمتر است، در نظر گرفته شود.

    بازوی لنگر داخلی در صورتی که بازوی لنگر داخلی (z) بین نیروهای فشاری و کششی با روشی جامع محاسبه نشده باشد، این مقدار می تواند به روش زیر محاسبه شود:

    الف – برای دهانه های ساده:

    ب- برای دهانه های پیوسته:

    ۳-۶-۶-۴-۸ میلگردهای خمشی

    میلگرد خمشی باید در ناحیه کششی تیر در عمقی برابر نصف کل عمق تیر (,d) قرار گیرد. حداکثر فاصله میلگردهای خمشی افقی نباید از یک پنجم عمق کل تیر و یا ۴۰۰ میلی متر، هر کدام تر است، بیشتر شود. استفاده از میلگردهای دسته شده به عنوان میلگردهای خمشی افقی در تیرهای عمیق مجاز است. میلگردهای خمشی افقی باید برای تامین مقاومت تسلیم میلگرد در بر تکیه گاه ها مهار شوند.

    ۴-۶-۶-۴-۸ میلگردهای برشی

    میلگرد برشی باید در جایی که نیروی برشی ضریب دار (V) از مقاومت برشی تامین شده توسط بنایی (pVm) بیشتر باشد، استفاده شود. نیروی برشی ضریب دار (۷) باید آثار بار جانبی را نیز در برگیرد. زمانی که میلگرد عرضی لازم باشد، الزامات زیر باید رعایت شود:

    ۱- حداقل سطح مقطع میلگردهای برشی قائم برابر با ۰/۰۰۰۷۷bdv باشد.

    ۲- میلگردهای برشی افقی باید سطح مقطعی برابر یا بیشتر از نصف مساحت میلگردهای قائم برشی داشته باشند. این میلگردها باید به طور مساوی در دو وجه تیر، زمانی که عرض تیر از ۲۰۰ میلی متر بیشتر باشد، به طور یکنواخت توزیع شوند.

    ٣- فاصله میلگردهای برشی نباید از یک پنجم کل عمق تیر یا ۴۰۰ میلی متر فراتر رود.

    ۵-۶-۶-۴-۸ مجموع میلگردها

    مجموع سطح مقطع میلگردهای افقی و قائم باید حداقل ۰/۰۰۱ سطح مقطع ناخالص تیر عمیق (bdv)باشد.

    ۷-۶-۴-۸ طراحی ستون

    در طراحی ستون باید الزامات فصل سوم و الزامات این بخش در نظر گرفته شود. نیروهای طراحی ستون باید بر اساس تحلیلی که در آن تاثیر سختی نسبی اعضای سازه ای در نظر گرفته شده است، به دست آمده باشد. در محاسبه سختی جانبی باید مشارکت تمامی تیرها، جرزها و ستون ها در نظر گرفته شود. تاثیر ترک خوردگی بر سختی عضو باید لحاظ شود.

    ۱-۷-۶-۴-۸ الزامات عمومی

    ستون باید کاملا با ملات یا دوغاب بنایی پر شود.

    ۲-۷-۶-۴-۸ الزامات ابعادی

    ۱- بعد مقطع ستون در هر جهت نباید از ۳۰۰ میلی متر کمتر باشد.

    ۲- بعد بزرگ مقطع ستون نباید از ۳ برابر بعد کوچک مقطع بیشتر باشد.

    ٣- فاصله آزاد بین تکیه گاه های جانبی ستون نباید از ۳۰ برابر بعد کوچک مقطع ستون بیشتر باشد.

    ۴- نسبت ارتفاع ستون به کوچکترین بعد أن نباید از ۲۰ بیشتر باشد.

    ۳-۷-۶-۴-۸ میلگردهای طولی

    ۱- حداقل تعداد میلگردهای طولی ستون برابر با چهار می باشد. حداقل یک میلگرد باید در هر گوشه ستون قرار گیرد.

    ٣- مساحت میلگرد طولی نباید از ۰/۰۴An بیشتر باشد.

    ۳- مساحت میلگرد طولی نباید از ۰/۰۰۵An کمتر باشد.

    ۴-۷-۶-۴-۸ میلگردهای عرضی (تنگ)

    میلگردهای عرضی به صورت تنگ باید بر اساس ضوابط بند ۸-۴-۴-۵ و الزامات زیر انتخاب و اجرا شوند.

    ۱- فاصله میلگردهای عرضی ستون نباید از ۲۰۰ میلی متر بیشتر باشد. میلگردهای عرضی باید از نوع تنگهای ویژه به قطر حداقل ۱۰ میلی متر با ضوابط زیر باشد.

    ۲- تنگ ویژه ستون باید در دو انتها دارای قلاب ویژه باشد. حداقل طول این قلاب باید ۶ برابر قطر میلگرد یا ۱۰۰ میلی متر، هر کدام که بیشتر است، بوده و زاویه خم آن ۱۳۵ درجه باشد. این قلابها باید میلگرد طولی ستون را در بر گیرند و به درون ستون نفوذ کنند. قلاب ها باید الزامات بند ۸-۴-۴-۷ را نیز تأمین نمایند.

    ۸-۶-۴-۸ طراحی جرز

    در طراحی جرز باید الزامات فصل سوم و الزامات این بخش در نظر گرفته شود. نیروهای طراحی جرز باید بر اساس تحلیلی که در آن تاثیر سختی نسبی اعضای سازه ای در نظر گرفته شده است، به دست آمده باشند. نیروی فشاری ضریب دار روی جرز نباید از ۰/۳Anf’m فراتر رود.

    ۱-۸-۶-۴-۸ الزامات ابعادی

    ۱- طول اسمی جرز نباید کمتر از ۳ برابر و بیشتر از ۶ برابر ضخامت جرز باشد.

    ۲- در صورتی که نیروی محوری ضریب دار در موقعیت لنگر خمشی حداکثر کمتر از ۰/۰۵f’mAg باشد، می توان طول اسمی جرز را برابر با ضخامت جرز در نظر گرفت.

    ٣- ارتفاع آزاد جرز نباید بیشتر از ۵ برابر طول اسمی جرز باشد.

    ۴- ضخامت اسمی جرز نباید کمتر از ۱۵۰ میلی متر و بیشتر از ۴۰۰ میلی متر باشد.

    ۵- فاصله آزاد بین تکیه‌گاه های جانبی یک جرز نباید از ۲۵ برابر ضخامت جرز بیشتر باشد. در صورتی که فاصله بین تکیه گاههای جانبی یک جرز بزرگتر از ۲۵ برابر ضخامت جرز باشد، طراحی جرز باید بر اساس ضوابط مربوط به طراحی دیوار انجام پذیرد.

    ۲-۸-۶-۴-۸ میلگردهای طولی

    جرزی که تحت نیروهای رفت و برگشتی درون صفحه قرار دارد باید به طور متقارن حول محور خنثی میلگردگذاری شود. میلگردگذاری طولی جرز باید مطابق با موارد زیر باشد:

    ۱- در هر کدام از حفره های انتهایی جرز باید حداقل یک میلگرد تعبیه شود.

    ۲- مساحت میلگرد طولی نباید از ۰/۰۰۰۷bdv کمتر باشد.

    ۳- میلگرد طولی باید به صورت یکنواخت در عمق جرز توزیع شود.

    ۳-۸-۶-۴-۸ میلگردهای عرضی

    میلگردهای عرضی باید در جایی که نیروی برشی ضریبدار (Vu) از مقاومت برشی تامین شده توسط بنایی (φVnm) بیشتر باشد، استفاده شود. نیروی برشی ضریب دار (Vu) باید آثار بار جانبی را نیز در بر گیرد. زمانی که میلگرد عرضی لازم باشد، رعایت ضوابط زیر الزامی است:

    ۱- میلگرد عرضی باید دور میلگردهای طولی انتهایی، با یک قلاب ۱۸۰ درجه مهار شود.

    ۲- در محل تقاطع با دیوار، می توان میلگرد عرضی را با یک قلاب استاندارد ۹۰ درجه دور میلگرد قائم دیوار مهار نمود.

    ۹-۶-۴-۸ طراحی دیوار

    در طراحی دیوار بنایی مسلح باید الزامات فصل سوم و الزامات این بخش در نظر گرفته شود. نیروهای طراحی دیوار باید با در نظر گرفتن تاثیر سختی نسبی اعضای سازهای تحلیل شده و به – دست آیند. تاثیر ترک خوردگی بر سختی عضو باید لحاظ شود.

    ۱-۹-۶-۴-۸ الزامات ابعادی

    ۱- ضخامت اسمی دیوار سازهای مسلح نباید از ۱۵۰ میلی متر کمتر باشد. در مورد دیوار باربر بنایی مسلح با واحد مصالح بنایی آجر سوراخدار، ضخامت اسمی ۱۰۰ میلی متر مجاز است، به شرط آنکه الزامات زیر بر آورده شود:

    الف – مقاومت واحد سطح خالص بیشتر از ۵/۵ مگاپاسکال باشد

    ب- نسبت لاغری بزرگتر از ۲۵ نباشد،

    پ- واحدها در پیوند ممتد قرار داشته باشند،

    ت- اندازه قطر میلگرد بیشتر از ۱۲ میلی متر نباشد و

    ج- حداکثر یک میلگرد با یک وصله در هر سوراخ قرار گیرد.

    ۲- نسبت ارتفاع به عرض دیوار سازهای مسلح نباید از مقادیر مندرج در جدول ۸-۳-۱ بیشتر باشد.

    ۲-۹-۶-۴-۸ میلگردگذاری دیوار

    کلیه دیوارها باید در دو راستای افقی و قائم میلگردگذاری شوند. در میلگردگذاری دیوارها رعایت ضوابط زیر الزامی است:

    ۱- مساحت میلگرد افقی و قائم هر کدام نباید کمتر از ۰/۰۰۰۷ مساحت کل مقطع، به ترتیب، قائم و عرضی دیوار باشد. همچنین، مجموع مساحت میلگردهای افقی و قائم باید حداقل ۰/۰۰۲ مساحت کل مقطع عرضی دیوار باشد.

    ۲- حداقل ۱۳۰ میلی متر مربع از میلگردهای قائم باید در گوشه ها، در محدوده ۴۰۰ میلی متری بازشوها، ۲۰۰ میلی متری درزهای انقطاع و ۲۰۰ میلی متری انتهای دیوار قرار داده شوند. میلگردهای قائم کنار بازشوها لازم نیست برای بازشوهای با عرض کوچکتر از ۴۰۰ میلی متر تامین شوند، مگر اینکه میلگردهای طولی توسط این بازشو قطع شده باشند. در این صورت، لازم است به اندازه میلگردهایی که قطع می شوند، میلگرد مازاد در دو طرف بازشو قرار داده شود. این میلگردها باید به اندازه ۶۰۰ میلی متر در هر طرف از گوشه بازشو فراتر روند. چنان چه فضای کافی برای این امر تامین نباشد، لازم است انتهای این میلگردها با خم ۹۰ درجه قلاب شوند و یا با قلاب ۱۸۰ درجه به میلگردهای افقی مهار شوند.

    ۳- میلگردهای افقی که در بستر قرار می گیرند باید حداقل دو میلگرد طولی، هر کدام به قطر حداقل ۶ میلی متر باشند.

    ۴- لازم است در بالا و پایین بازشو میلگرد افقی تعبیه شود و حداقل به مقدار ۶۰۰ میلی متر یا ۴۰ برابر قطر میلگرد، هر کدام که بیشتر است، پس از بازشو ادامه داده شود. بالاترین میلگرد افقی نباید پایین تر از ۳۰۰ میلی متر از زیر سقف تعبیه شود. میلگرد افقی کنار بازشو لازم نیست برای بازشوهای کوچکتر از ۴۰۰ میلی متر تامین شود، مگر اینکه میلگردهای طولی توسط این بازشو قطع شده باشند. در این صورت، لازم است به اندازه میلگردهایی که قطع می شوند، میلگرد مازاد در بالا و پایین بازشو قرار داده شود. این میلگردها باید به اندازه ۶۰۰ میلی متر در هر طرف از گوشه بازشو فراتر روند. چنان چه فضای کافی برای این امر تامین نباشد، لازم است انتهای این میلگردها با خم ۹۰ درجه قلاب شوند و یا با قلاب ۱۸۰ درجه به میلگردهای قائم مهار شوند.

    ۵- فاصله میلگردهای قائم نباید از یک سوم طول دیوار، یک سوم ارتفاع دیوار و یا ۶۰۰ میلی متر بیشتر شود.

    ۶- فواصل میلگردهای افقی نباید از یک سوم طول دیوار، یک سوم ارتفاع دیوار و یا ۶۰۰ میلی متر فراتر رود. این میلگردها باید به طور یکنواخت در دیوار پخش شده و در دوغاب مدفون شوند.

    ۷- قطر میلگرد نباید از ۱۰ میلی متر کمتر باشد (به غیر از میلگرد بستر که ممکن است به عنوان تمام یا بخشی از حداقل میلگرد مورد نیاز، در نظر گرفته شود).

    ۸- میلگردها باید در اطراف گوشه های دیوار و در محل تقاطع دیوارها به صورت پیوسته قرار داده شوند، مگر اینکه دیوارهای متقاطع از یکدیگر جدا باشند.

    ۹ – فقط میلگردهای افقی که در دیوار یا عضو به صورت پیوسته قرار دارند باید در محاسبه سطح میلگرد افقی منظور شوند.

    ۱۰- انتهای میلگردهای برشی افقی باید دور میلگردهای قائم با قلاب استاندارد مهار شوند.

    ۳-۹-۶-۴-۸ میلگردگذاری دیوار جدا از سیستم لرزه ای سازه

    دیوار بنایی که جزئی از سیستم باربر جانبی نیست، باید در راستای درون صفحه خود از سیستم باربر جانبی مجزا شود، مگر در مواردی که برای باربری ثقلی به آن نیاز است. اتصالات جداکننده باید بر اساس سازگاری تغییر مکان های جانبی نسبی طبقات طرح شوند. دیوار جدا از سیستم لرزهای سازه باید دارای حداقل میلگرد افقی برابر با ۰/۰۰۰۷ مساحت مقطع عرضی دیوار باشد. این ضابطه باید با توزیع یکنواخت میلگرد بستر یا با میلگردهای افقی که فاصله آنها از یکدیگر بیش از ۶۰۰ میلی متر نباشد و بطور کامل در ملات یا دوغاب مدفون باشند، برآورده شود.

    ۴-۹-۶-۴-۸ طراحی دیوار برای بارهای خارج از صفحه

    الزامات این بخش برای طراحی دیوار در برابر بارهای خارج از صفحه می باشد. محاسبات لنگر و تغییر شکل در این بند بر اساس شرایط تکیه گاه ساده در بالا و پایین دیوار می باشند. برای شرایط دیگر تکیه گاهی و گیرداری، لنگر و تغییر شکل باید با استفاده از اصول تحلیل سازه محاسبه شوند. همچنین، تنش محوری ضریب دار دیوار باید الزامات رابطه ۸-۴-۱۳ را برآورده سازد.

    چنان چه نسبت ارتفاع موثر به ضخامت اسمی (h/t) از ۳۰ فراتر رود، تنش محوری ضریب دار نباید از ۰۵rm • بیشتر شود.

    الف – لنگر و نیروی محوری ضریب دار:

    لنگر و نیروی محوری ضریبدار باید در وسط ارتفاع دیوار محاسبه شده و در طراحی استفاده شود.

    لنگر ضریبدار (Mu) در وسط ارتفاع دیوار باید با استفاده از رابطه ۸-۴-۱۴ محاسبه شود.

    تغییر شکل ناشی از بارهای ضریب دار (δu) باید از روابط ۸-۴-۱۷ و ۸-۴-۱۸ با جایگزینی Mser با Mu و δs با δu به دست آید.

    ب- مقاومت محوری، خمشی و برشی اسمی:

    مقاومت محوری، خمشی و برشی اسمی با استفاده از ضوابط بند ۸-۴-۶-۲ به دست می آیند.

    پ – کنترل خیز وسط ارتفاع:

    خیز افقی وسط ارتفاع (δs) تحت بارهای محوری و جانبی بهره برداری (بدون ضریب) باید به رابطه ۱۶-۴-۸ محدود شود:

    اثرات P-Δ باید در محاسبه خیز لحاظ شوند. خیز وسط ارتفاع باید با استفاده از رابطه ۸-۴-۱۷ یا ۱۸-۴-۸

    محاسبه شود:

    در روابط (۸-۴-۱۷) و (۸-۴-۱۸):

    ١- لنگر نظیر ترک خوردگی دیوار باید با استفاده از مدول گسیختگی (fr)، ارائه شده در جدول ۸-۶-۲، محاسبه شود.

    ۲- تار خنثی برای محاسبه ممان اینرسی مقطع ترک خورده (۱) باید بر اساس فرضیات طراحی بند ۸-۴-۶-۱) محاسبه شود. تاثیر بارهای محوری را می توان در محاسبه Ir لحاظ کرد.

    ۳- در غیاب تحلیل های جامع تر برای محاسبه سختی، ممان اینرسی مقطع ترک خورده برای یک دیوار باید با استفاده از روابط ۸-۴-۱۹ و ۸-۴-۲۰ محاسبه شود.

    ۵-۹-۶-۴-۸ طراحی دیوار برای بارهای درون صفحه

    طراحی دیوار برای تلاش های ناشی از بارهای درون صفحه مطابق با ضوابط این بخش می باشد.

    ۱-۵-۹-۶-۴-۸ طراحی برای خمش و نیروی محوری

    طراحی دیوار برای لنگر خمشی و نیروی محوری درون صفحه بر اساس ضوابط زیر انجام می شود. ١- لنگر خمشی حداکثر در دیواری که با یک انحنا تغییر شکل می دهد در پای دیوار محاسبه شده و در دیواری که با دو انحنا تغییر شکل می دهد می توان آن را از حاصل ضرب نیروی برشی ضریب دار درون صفحه دیوار در نصف ارتفاع آزاد دیوار محاسبه کرد.

    ۲- مقاومت خمشی و محوری اسمی باید بر اساس بندهای ۸-۴-۶-۲-۱ و ۸-۴-۶-۲-۲ محاسبه شوند.

    ۳- میلگردهای طولی خمشی، یا به صورت یکنواخت در طول دیوار و یا به صورت متقارن در دو انتهای دیوار و یا درون المان های مرزی دیوار، با رعایت الزامات آرایش میلگردها، مندرج در بند ۴-۴-۸، قرار داده شوند.

    ۴- چنان چه دیوار برشی بر اساس الزامات بند ۸-۴-۶-۹-۵-۳ طراحی شده باشد، الزامات مربوط به حداکثر میلگرد مندرج در بند ۸-۴-۶-۴ نباید در نظر گرفته شود.

    ۲-۵-۹-۶-۴-۸ طراحی برای برش

    طراحی دیوار برای نیروی برش درون صفحه بر اساس ضوابط زیر انجام می شود:

    ١- مقاومت برشی طراحی باید از برش متناظر با ۱/۲۵ برابر مقاومت خمشی اسمی، Mn، المان بیشتر باشد.

    ۲- مقاومت برشی اسمی باید بر اساس بند ۸-۴-۶-۲-۳ محاسبه شود.

    ۳- چنان چه نیروی برشی ضریب دار از مقاومت اسمی برشی بنایی کمتر باشد، باید میلگرد برشی حداقل بر اساس ضوابط بند ۸-۴-۶-۹-۲ استفاده شود.

    ۴- چنانچه نیروی برشی ضریب دار از مقاومت اسمی برشی بنایی بیشتر باشد، باید میلگرد برشی بر اساس بند ۸-۴-۶-۲-۳ محاسبه شود.

    ۵- میلگردهای برشی A7 ، به صورت افقی در دیوار تعبیه می شوند.

    ۶- علاوه بر میلگردهای برشی افقی، لازم است میلگردهای قائم به میزان حداقل یک سوم , در دیوار تعبیه شوند. این میلگردها باید به صورت یکنواخت در دیوار پخش شده و نباید فاصله بین آنها از ۶۰۰ میلی متر بیشتر شود. ۳-۵-۹-۶-۴-۸

    المان های مرزی دیوار کنترل نیاز به المان مرزی:

    ۱- اجرای المان های مرزی در دیوارهای تحت برش درون صفحه که یکی از شرایط زیر را دارا باشند الزامی نمی باشد:

    Pu از ترکیب بارهای لرزه ای و ثقلی بدست می آید.

    ۲- چنانچه المان های مرزی بر اساس مورد نیاز باشد، الزامات زیر باید بر آورده شود:

    الف- المان های مرزی باید از دورترین تار فشاری حداقل به اندازه بزرگترین ( c – ۰/۱lw) و (۲/c) ادامه یابند.

    ب- در مقاطع بال‌دار، المان مرزی باید شامل عرض موثر بال در فشار بوده و به اندازه حداقل ۳۰۰ میلی متر در جان ادامه یابد.

    پ- میلگردهای عرضی المان مرزی باید به اندازه حداقل طول مهاری میلگردهای المان مرزی در زیر دیوار ادامه یابند، مگر اینکه المان مرزی به پی ختم شود، که در این صورت میلگردهای عرضی باید حداقل ۳۰۰ میلی متر در پی ادامه یابند.

    ت- میلگردهای افقی دیوار باید برای رسیدن به مقاومت تسلیم (fy) درون هسته المان مرزی مهار شوند.

    المان مرزی برای دیوار تک انحنا:

    چنانچه دیواری با یک انحنا دچار خمش شود، به طوری که حالت حدی رفتار خمشی در آن با تسلیم میلگردهای پایین دیوار کنترل شود و بر اساس شروط فوق نیاز به المان مرزی داشته باشد، لازم است بر اساس ضوابط زیر در آن المان مرزی اجرا نمود.:

    ۱- چنان چه شرط زیر حاکم باشد نیازی به اجرای المان مرزی نمی باشد.

    ۲- میلگردهای المان مرزی باید در راستای قائم از مقطع بحرانی به اندازه حداقل lw و Mu/۴Vu ادامه یابند.

    المان مرزی برای سایر دیوارها:

    در سایر دیوارهایی که نیاز به المان مرزی دارند، چنانچه تنش فشاری در دور ترین تار مقطع دیوار بیش از ۰/۲f’m باشد، باید المان های مرزی در دو انتهای دیوار و لبه بازشوها تعبیه شوند. المان مرزی در جایی که تنش فشاری از ۰/۱۵f’m کمتر باشد لازم نیست ادامه یابد. تنش‌ها باید تحت بارهای ضریبدار، شامل بار زلزله و با استفاده از تحلیل ارتجاعی خطی و مقاطع ناخالص محاسبه شوند. برای دیوارهای بال دار، عرض موثر بال مطابق بند ۸-۴-۶-۱۰-۱ تعریف می شود.

    ۱۰-۶-۴-۸ دیوارهای متقاطع

    دیوارهای متقاطع باید الزامات زیر را برآورده سازند

    ۱-۱۰-۶-۴-۸ الزامات عمومی

    ۱- واحدهای مصالح بنایی باید دارای چینشی با هم پوشانی مناسب باشند.

    ۲- مشارکت بال ها در مقابله با بارهای وارده باید در نظر گرفته شود.

    ۳- عرض موثر بال در هر سمت جان باید کم ترین مقادیر زیر در نظر گرفته شود:

    الف – عرض واقعی بال در هرسمت،

    ب- چنانچه بال در فشار باشد: شش برابر ضخامت اسمی بال،

    پ- چنانچه بال در کشش خمشی باشد: سه چهارم ارتفاع دیوار (کف تا کف).

    ۴- طراحی برای برش، شامل انتقال برش در سطوح تماس باید بر اساس بند ۸-۴-۶-۹ صورت گیرد.

    ۲-۱۰-۶-۴-۸ الزامات اتصال دیوارهای متقاطع

    اتصال دیوارهای متقاطع باید بر اساس الزامات زیر انجام شود:

    ۱- در دیوارهای ممتد، میلگردهای افقی دیوارها باید بدون قطع و یا وصله شدن در محل اتصال، به طول حداقل برابر ۵۰۰ میلی متر از بر اتصال، ادامه داشته باشند

    ۲- در تقاطعی که یک و یا هر دو دیوار ادامه نمی یابند، میلگردهای افقی دیواری که ادامه نمی یابد باید با خم ۹۰ درجه، به طول حداقل برابر ۵۰۰ میلی متر از بر اتصال، در دیوار متقاطع مهار شوند.

    علاوه بر الزامات فوق، باید حداقل یکی از الزامات زیر نیز در تقاطع اجرا شود.

    ۱- واحدهای بنایی در تمام ارتفاع محل تماس باید با هم پوشانی مناسب به یکدیگر قفل شوند.

    ۲- دیوارها با استفاده از اتصالات فولادی که در داخل هسته میانی و یا حفره واحد بنایی دوغاب شده قرار می گیرند، مطابق ضوابط زیر در ارتفاع مهار شوند:

    الف – اتصال فولادی باید دارای حداقل سطح مقطع ۲۰۰ میلی متر مربع و طول ۷۰۰ میلی متر باشد.

    ب- حداکثر فاصله اتصالات فولادی ۱/۲ متر می باشد.

    ٣- تیرچه اتصال مسلح در فواصل حداکثر ۱/۲ متر تامین شود. مساحت میلگرد در هر تیرچه اتصال نباید کمتر از ۲۰۰ میلی متر مربع در هر متر ارتفاع دیوار باشد. میلگردها باید در هر سمت اتصال مهار شوند.

    ۱۱-۶-۴-۸ پیچ مهار

    پیچ مهار باید بر اساس ضوابط این بند طراحی شود.

    ۱-۱۱-۶-۴-۸ مقاومت اسمی بدست آمده از آزمایش

    ۱- حداقل پنج نمونه پیچ مهار باید بر اساس استانداردهای معتبر تحت آزمایش قرار گیرند. شرایط بارگذاری در آزمون باید بیانگر شیوه استفاده مورد انتظار از پیچ مهار باشد.

    ۲- مقاومت اسمی پیچ مهار نباید از ۶۵ درصد میانگین نیروی متناظر با زوال نمونه ها حاصل از آزمون بیشتر در نظر گرفته شود.

    ۲-۱۱-۶-۴-۸ مقاومت اسمی محاسباتی

    مقاومت اسمی پیچ مهار سردار و پیچ مهار خمیده مدفون در ملات یا دوغاب بر اساس ضوابط زیر به دست می آید.

    ۱-۲-۱۱-۶-۴-۸ مقاومت کششی اسمی پیچ مهار سردار

    مقاومت کششی اسمی پیچ مهار سردار (Ban) با استفاده از رابطه ۸-۴-۲۲ (چنانچه مقاومت کششی با شکست کششی مصالح بنایی کنترل شود) و یا رابطه ۸-۴-۲۳ (چنانچه مقاومت کششی با تسلیم فولاد کنترل شود، به دست می آید. مقاومت کششی محوری طراحی (ΦBan) نیز از حاصل ضرب ضریب کاهش مقاومت در کمترین مقدار به دست آمده از روابط ۸-۴-۲۲ و ۸-۴-۲۳ به دست می آید.

    ۲-۲-۱۱-۶-۴-۸ مقاومت کششی اسمی پیچ مهار خمیده

    مقاومت کششی اسمی پیچ مهارخمیده مدفون (Ban) با استفاده از رابطه ۸-۴-۲۴ (چنان چه مقاومت کششی با شکست کششی مصالح بنایی کنترل شود)، یا رابطه ۸-۴-۲۵ (چنان چه مقاومت کششی با بیرون کشیده شدن پیچ مهار کنترل شود) و یا رابطه ۸-۴-۲۶ (چنانچه مقاومت کششی با تسلیم فولاد کنترل شود) به دست می آید. مقاومت کششی محوری طراحی نیز (ΦBan) از حاصل ضرب ضریب کاهش مقاومت در کمترین مقدار به دست آمده از روابط ۸-۴-۲۴ الی ۸-۴-۲۶ به دست می آید.

    در رابطه (۸-۴-۲۵)، eb فاصله بین ابتدای خم پیچ مهار تا انتهای قلاب پیچ می باشد.

    ۳-۲-۱۱-۶-۴-۸ مقاومت برشی پیچ مهار سردار و خمیده

    مقاومت برشی اسمی پیچ مهار سردار و خمیده با استفاده از رابطه ۸-۴-۲۷ (چنانچه مقاومت برشی با شکست کششی مصالح بنایی کنترل شود) یا رابطه ۸-۴-۲۸ (چنانچه مقاومت برشی با خرد شدن مصالح بنایی کنترل شود) یا رابطه ۸-۴-۲۹ (چنانچه مقاومت برشی با بیرون کشیده شدن پیچ مهار کنترل شود) یا رابطه ۸-۴-۳۰ (چنانچه مقاومت برشی با تسلیم فولاد کنترل شود)

    به دست می آید. مقاومت برشی طراحی (ΦBan) نیز از حاصل ضرب کمترین مقدار به دست آمده از روابط ۸-۴-۲۷ الی ۸-۴-۳۰ در ضریب کاهش مقاومت به دست می آید.

    ۴-۲-۱۱-۶-۴-۸ پیچ مهار تحت ترکیب کشش محوری و برش

    پیچ مهاری که تحت ترکیب کشش محوری و برش قرار دارد باید رابطه ۸-۴-۳۱ را برآورده نماید.

    ۱۲-۶-۴-۸ طراحی و اجرای پی

    پی ساختمان بنایی مسلح با در نظر گرفتن تلاش های محوری، خمشی، برشی و لهیدگی ناشی از اعمال بارهای ثقلی و جانبی وارد از عناصر قائم ساختمان، به صورت پی بتن مسلح نواری و یا مرکب و بر اساس ضوابط مندرج در مبحث نهم مقررات ملی ساختمان طراحی می شود. در اجرای پی، تعبیه میلگرد ریشه برای کلیه میلگردهای عمودی عناصر قائم دیوار، جرز و ستون، با سطح مقطعی حداقل برابر سطح مقطع میلگرد قائم و با در نظر گرفتن ضوابط مندرج در مبحث نهم مقررات ملی ساختمان، الزامی است.

    ۱۳-۶-۴-۸ طراحی و اجرای دال و دیافراگم

    دال کف ها و سقف ساختمان بنایی مسلح می تواند از انواع تیرچه بلوک، بتن آرمه و یا هر دال مهندسی دیگری، که توان و یکپارچگی لازم جهت انتقال نیروهای ثقلی و جانبی به عناصر مقاوم ساختمان را داشته باشد، انتخاب شود. تحلیل و طراحی دال و دیافراگم، بسته به نوع آن، بر اساس ضوابط زیر انجام می پذیرد.

    ۱-۱۳-۶-۴-۸ دال تیرچه بلوک

    دال تیرچه بلوک اساسا یک دال بنایی مسلح است. این دال در ابتدا برای پوشش سقف در ساختمانهای بنایی مسلح (به ویژه بنایی مسلح با بلوک سیمانی) ابداع گردید، هر چند در حال حاضر از آن برای پوشش سقف در ساختمان های دیگر، از جمله ساختمانهای بتن آرمه و فولادی نیز استفاده می شود. طراحی سقف تیرچه بلوک باید بر مبنای دستورالعمل ها و استانداردهای معتبر انجام پذیرد. در اجرای سقف تیرچه بلوک، رعایت ضوابط زیر الزامی است.

    ١- سقف باید از طریق تیرچه ها و میلگرد اتصال به نحو مناسب به اعضای باربر بنایی مسلح متصل شود.

    ۲- میلگردهای حرارتی مورد استفاده در بتن پوشش سقف باید حداقل به قطر ۶ میلی متر بوده و در فواصل حداکثر ۲۵۰ میلی متر، به صورت کاملا کشیده، در جهت عمود بر تیرچه ها، قرار داده شوند. رعایت فاصله حداقل ۲۰ میلی متر بین شبکه میلگرد پوشش بتن و سطح بلوکها و همچنین حداقل ۲۰ میلی متر پوشش بتن روی شبکه میلگرد حرارتی الزامی است.

    ۳- ضخامت پوشش بتن روی بلوکها نباید از ۵۰ میلی متر کمتر و از ۷۰ میلی متر بیشتر باشد.

    ۴- چنان چه دهانه تیرچه ها از ۴ متر بیشتر باشد، لازم است تیرچه ها به وسیله کلاف عرضی که عرض مقطع آن حداقل ۱۰۰ میلی متر باشد به هم متصل شوند. این کلاف باید دارای حداقل ۲ میلگرد آجدار سراسری، هر کدام به قطر حداقل ۱۰ میلی متر (یکی در بالا و یکی در پائین مقطع کلاف) باشد.

    ۵- در صورت وجود طره در سقف، لازم است در بالای طره میلگردهایی حداقل به اندازه میلگردهای پایین طره و به طول حداقل ۱/۵ متر تعبیه شوند.

    ۲-۱۳-۶-۴-۸ دال بتن آرمه

    در ساختمانهای بنایی مسلح، لازم است طراحی و اجرای کف ها و سقف بتن آرمه بر اساس ضوابط مندرج در مبحث نهم مقررات ملی ساختمان انجام شود.

    ۳-۱۳-۶-۴-۸ دال تاق ضربی

    در ساختمان های بنایی مسلح، لازم است اجرای کف ها و سقف تاق ضربی بر اساس ضوابط بند ۸-۵۱-۸-۵ انجام شود.

    ۷-۴-۸ اجرای اعضای بنایی مسلح

    روش های گوناگونی برای اجرای اعضای بنایی آجری، بلوک سیمانی و یا ترکیب این دو وجود دارد. نمونه هایی از روش های اجرایی اعضای بنایی مسلح در بند ۸-ر-۴-۷ راهنمای این مبحث آورده شده است.

    ۸-۴-۸ الزامات غیرسازهای

    ۱-۸-۴-۸ نماسازی

    در نماسازی ساختمان باید الزامات بند ۸-۳-۵-۶ رعایت شود.

    ۲-۸-۴-۸ دیوار جداگر

    در ساختمانهای بنایی مسلح، دیوار جداگر، به عنوان یک عضو غیر سازهای میتواند از نوع بنایی مسلح، بنایی غیر مسلح و یا انواع دیگر باشد. در ساخت دیوارهای جداگر بنایی، الزامات زیر باید رعایت شود:

    ۱-۲-۸-۴-۸ دیوار جداگر بنایی مسلح

    ۱- دیوار غیرسازهای جداگر بنایی مسلح باید برای لنگرهای خارج از صفحه ناشی از اینرسی لرزه ای خود محاسبه و طراحی شود.

    ۲- عرض دیوار جداگر آجری نباید از ۱۰۰ میلی متر و عرض دیوار جداگر بلوک سفالی یا بتنی نباید از ۸۰ میلی متر کمتر باشد. دیوار جداگر آجری باید صرفا با آجر سوراخ دار و ملات ماسه سیمان ساخته شود.

    ۳- ارتفاع دیوار جداگر بنایی مسلح از تراز کف مجاور نباید از ۴ متر یا چهل برابر عرض دیوار بیشتر باشد. در صورت تجاوز از این حد، باید با استفاده از مهارهای افقی مناسب، مانند کلاف (مطابق بند ۸-۵-۵-۶-۳)، این الزام محقق شود. مهار افقی باید در طول دیوار به طور پیوسته ادامه یافته و به نزدیک ترین عناصر قائم سازهای مهار شود. در تحلیل و طراحی دیوار جداگر، می توان سهم باربری مهارهای افقی را لحاظ نمود.

    ۴- طول آزاد دیوار جداگر بنایی مسلح، بین دو عضو سازهای مسلح، نباید از ۵ متر یا پنجاه برابر عرض دیوار بیشتر باشد. در صورت تجاوز از این حد، باید با استفاده از مهارهای قائم مناسب، مانند دیوار یا جرز بنایی مسلح متعامد و یا ستون بنایی مسلح و یا کلاف (مطابق بند ۸-۵-۵۳-۶)، این الزام محقق شود. مهار قائم باید در تمام ارتفاع دیوار به طور پیوسته ادامه یافته و به نزدیک ترین عناصر افقی سازهای مهار شود. در تحلیل و طراحی دیوار جداگر، می توان سهم باربری مهارهای قائم را لحاظ نمود.

    ۵- دیوار غیرسازهای جداگر باید به نحو مناسب به اعضای سازه ای مانند دیوار، جرز، ستون، تیر، کف و پی متصل شوند. برای این منظور، لازم است میلگردهای دیوار جداگر در اعضای سازهای مهار شوند.

    ۶- برای اتصال دیوار جداگر به اعضای سازهای باید از طرح هایی استفاده شود که صدمات وارد به دیوار جداگر در اثر تغییرشکل اعضای سازه ای به حداقل برسد.

    ۲-۲-۸-۴-۸ دیوار جداگر بنایی غیر مسلح

    دیوار غیرسازهای بنایی غیرمسلح باید الزامات بند ۸-۳-۵-۱ را برآورده نماید.

    ۳-۸-۴-۸ پلکان

    در ساخت پلکان، باید الزامات بند ۸-۳-۵-۴ رعایت شود.

    ۴-۸-۴-۸ آسانسور و بالابر

    نصب آسانسور و بالابر در ساختمانهای بنایی مسلح، با رعایت ضوابط مندرج در مبحث پانزدهم مقررات ملی ساختمان مجاز می باشد. علاوه بر آن باید الزامات فصل سوم این مبحث (بند ۸-۳-۵۵) نیز رعایت شود.

    ۵-۸-۴-۸ کف سازی

    در کف سازی طبقات و بام باید الزامات بند ۸-۳-۵-۲ رعایت شود.

    ۶-۸-۴-۸ تاسیسات

    تاسیسات ساختمانهای بنایی مسلح باید بر مبنای ضوابط مندرج در مباحث مربوطه مقررات ملی ساختمان طراحی و نصب شوند. علاوه بر آن باید الزامات بند ۸-۳-۵-۱۲ نیز رعایت شود.

    ۷-۸-۴-۸ دیوار محوطه

    در ساختمانهای بنایی مسلح، دیوار محوطه، به عنوان یک عضو غیر سازهای می تواند از نوع بنایی مسلح، بنایی غیر مسلح و یا انواع دیگر باشد. در ساخت دیوار محوطه بنایی، باید الزامات بند ۸-۳-۶ رعایت شود.

    آیا این مقاله به سوالتان پاسخ داده است ؟

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


    دیدگاه ها بسته شده است

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *