فهرست مطالب

    ۹-۱۴ خمش و بارهای محوری  

    علائم اختصاری ۰-۱۴-۹ 

    Ac = مساحت هسته عضو فشاری با آرماتور دورپیچ که براساس قطر بیرونی دورپیچ محاسبه میشود، میلیمتر مربع  

    Ae = مساحت مقطع موثر (درمقطع مستطیلی شکل bd =A)، میلیمتر مربع

    Ag = مساحت کل مقطع عضو، میلیمتر مربع  

    As = سطح مقطع آرماتور کششی، میلیمتر مربع  

    Ast = سطح مقطع کل آرماتور طولی، میلیمتر مربع 

    A۱ = سطحی از عضو که در تماس با تکیهگاه به صورت اتکایی انتقال بار مینماید، میلیمتر مربع  

    A۲ = مساحت تکیهگاه، میلیمتر مربع  

    b =عرض تیر مستطیلی، میلیمتر  

    bf = پهنای بال فشاری ، میلیمتر  

    bw = پهنای جان تیرT شکل، میلیمتر  

    d = فاصله دورترین تار فشاری تا مرکز سطح آرماتور کششی طولی، میلیمتر

    Es  = ضریب ارتجاعی فولاد، مگاپاسکال 

    fc = مقاومت فشاری مشخصه بتن، مگاپاسکال  

    fy = مقاومت مشخصه فولاد (fyk)، مگاپاسکال، که برای تسهیل کار در این فصل حرف k در زیرنویس حذف شده است.

    Mr= لنگر خمشی مقاوم، نیوتن – میلیمتر  

    Mu= لنگرخمشی نهایی، نیوتن- میلیمتر  

    Nrb= نیروی محوری مقاوم نظیر مقطع متعادل، نیوتن  

    Nr⋅max= حداکثر نیروی محوری مقاوم، نیوتن  

    Nr= نیروی محوری مقاوم، نیوتن  

    Nu= نیروی محوری نهایی، نیوتن  

    x = فاصله تار خنثی از دورترین تار فشاری مقطع، میلیمتر  

    α۱= ضریب تنش معادل یکنواخت در بلوک فشاری مقطع  

    β۱= ضریب تقلیل مقدارx برای استفاده از تنش معادل یکنواخت  

    εs =تغییر شکل نسبی فولاد  

     ρ = نسبت سطح مقطع آرماتور کششی به سطح مقطع موثر (ρ=As/Ac)

    ρs = نسبت حجم آرماتور دورپیچ به حجم کل هسته (بر اساس قطر بیرونی دورپیچ) در عضو فشاری با آرماتور دورپیچ  

    φc = ضریب جزئی ایمنی بتن  

    φs = ضریب جزئی ایمنی فولاد  

    گستره ۱-۱۴-۹ 

    ۹-۱۴-۱-۱

    ضوابط این فصل باید برای طراحی قطعات میله ای تحت اثر خمش یا نیروی محوری و یا اثر توأم آنها، درحالت حدی نهایی مقاومت و برای طراحی قطعات دیگری مانند دیوارها و دال ها و شالوده ها در صورتی که در فصول دیگر به این فصل ارجاع شده باشد، رعایت شوند. 

    ۹-۱۴-۱-۲

    در طراحی قطعات میله ای تحت اثر توأم خمش و نیروی محوری فشاری و یا نیروی محوری فشاری خالص، آثار ناشی از لاغری باید در نظرگرفته شوند. آثار ناشی از لاغری قطعات و نحوه تأثیر آنها در طراحی، درفصل شانزدهم توضیح داده شده اند.

    ۹-۱۴-۱-۳

    در طراحی قطعات میله ای تحت اثر خمش یا نیروی محوری و یا اثر توأم آنها درحالت حدی نهایی مقاومت، رعایت ضوابط مربوط به پیوستگی و اطمینان از انتقال کامل نیروها بین بتن و آرماتورها الزامی است. برای این منظور ضوابط فصل بیست و یکم باید رعایت شوند.    

    ۹-۱۴-۱-۴

    در این مبحث برای طراحی قطعات میله ای تحت اثر توأم خمش و نیروی محوری در حالت حدی بهره برداری رعایت ضابطه خاصی الزامی نیست، ولی برای قطعات میله ای تحت اثر خمش در حالت حدی بهره برداری، رعایت ضوابط خاص کنترل تغییرشکل ها و ترکخوردگی ها الزامی است. این ضوابط در فصل هفدهم توضیح داده شده اند.  

    ۹-۱۴-۲ حالت حدی نهایی مقاومت در خمش و نیروی محوری

    ۹-۱۴-۲-۱

    در مقاطع تحت اثرخمش خالص یا نیروی محوری خالص، کنترل حالت حدی نهایی مقاومت بر اساس روابط (۹-۱۴-۱) و (۹-۱۴-۲) صورت می گیرد:  

    ۹-۱۴-۲-۲

    در مقاطع تحت اثر توأم نیروی محوری و لنگر خمشی، کنترل حالت حد نهایی مقاومت به گونهای است که نقطه متناظر با Nu و Mu که از هر یک از ترکیبهای بارگذاری

    مختلف طبق جدول ۹-۱۳-۱ به دست می آید، خارج از سطح محصور بین منحنی اندرکنش (Mr و Nr) و محورهای نظیر آنها قرار نگیرد.

    ۹-۱۴-۲-۳

    مقادیر  Mr و Nr نظیر هم، براساس فرضیات داده شده در بند ۹-۱۴-۳ و با رعایت شرایط تعادل نیروها و سازگاری هندسی تغییرشکل های نسبی در مقطع به دست می آیند.

    ۹-۱۴-۲-۴

    منحنی اندرکنش، مکان هندسی نقاطی است که مختصات آنها مقادیر نظیر در یک مقطع از عضو میباشد.    

    ۹-۱۴-۳ فرضیات طراحی مقطع  

    ۹-۱۴-۳-۱

    در هر مقطع توزیع تغییرشکل های نسبی فولاد و بتن در ارتفاع مقطع، خطی در نظر گرفته می شود. این فرض در مقاطع خمشی با ارتفاع زیاد، تیرهای عمیق، که شامل تیرهای با نسبت ارتفاع مقطع به دهانه آزاد بزرگتر از ۱/۲  میباشد، مورد قبول نیست.

    در اینگونه مقاطع توزیع تغییرشکلهای نسبی مذکور غیر خطی منظور میگردد.    

    ε ،مطابق جدول ۹-۱۴-۱ در

    ۹-۱۴-۳-۲

    حداکثر تغییرشکل نسبی بتن دردورترین تار فشاری، εcu، مطابق ۹ـ۱۴ـ۱ در نظر گرفته می شود.

    ۹-۱۴-۳-۳

    تنش فولاد برای تغییرشکل های نسبی کوچکتر از مقدار نظیر جاری شدن، εy = fy/ Es برای باید برابر با φsfy εs برای تغییر شکل های نسبی بزرگتر از مقدار نظیر جاری شدن باید مستقل از تغییر شکل نسبی و برابر با φs fy در نظر گرفته شود.

    ۹-۱۴-۳-۴

    در طراحی مقاطع اعضای تحت خمش و یا نیروی محوری کششی، از مقاومت کششی بتن صرف نظر میشود.

    ۹-۱۴-۳-۵

    نمودار تنش فشاری بتن برحسب تغییرشکل نسبی نظیر آن را میتوان به هر شکل که پیش بینی مقاومت بر اساس آن با نتایج آزمایش های جامع تطابق قابل قبولی داشته باشد، در نظر گرفت. نمودار جایگزین میتواند بصورت سهمی- مستطیل باشد.  

    ۹-۱۴-۳-۶

    ضوابط بند ۹-۱۴-۳-۵ را میتوان به وسیله یک توزیع تنش یکنواخت عمود بر مقطع با مقدار α۱φcfc که سطح تأثیر آن، سطح محدود شده در ناحیه فشاری مقطع بین کناره های مقطع و خطی به موازات محور خنثی به فاصله β۱x از دورترین تارفشاری می باشد، معادل نمود.

    دورترین  

    ضرایب α۱ و β۱ وابسته به مقدار fc مطابق روابط (۹-۱۴-۳) بدست می آیند:  

    ۹-۱۴-۴ ضوابط کلی طراحی  

    ۹-۱۴-۴-۱

    مقطع متعادل مقطعی است که در حالت حدی نهایی مقاومت، تغییرشکل نسبی آرماتور کششی در آستانه رسیدن به تغییرشکل نسبی جاری شدن قرارگرفته و همزمان، تغییرشکل نسبی بتن فشاری به مقدار نهایی مفروض در بند ۹-۱۴-۳-۲ برسد.  

    ۹-۱۴-۴-۲

    در قطعات تحت خمش برای تأمین مقاومت میتوان از آرماتور فشاری همراه با آرماتور کششی استفاده نمود، مشروط بر آنکه رابطه (۹-۱۴-۵) و (۹-۱۴-۶) برقرار باشد.    

    ۹-۱۴-۴-۳

    در قطعات میله ای تحت اثر فشارمحوری، حداکثر نیروی محوری مقاوم، درصورت استفاده از تنگ های موازی به ۸۰ درصد و در صورت استفاده از دورپیچ، به ۸۵ درصد مقداری که بر اساس فرضیات بند ۹-۱۴-۳ به دست می آید، محدود میگردد. در صورت استفاده از فرضیات بند ۹-۱۴-۳-۶ این نیرو برابر یکی از دو مقدار بدست آمده از روابط (۹-۱۴-۴)خواهد بود:  

    ۹-۱۴-۴-۴

    در قطعات میلهای تحت اثر توأم فشار محوری و خمش، نیروی محوری مقاوم هر مقطع، در هر حالت نباید بیشتر از مقدار بدست آمده از بند ۹-۱۴-۴-۳ در نظر گرفته شود.    

    ۹-۱۴-۵ محدودیتهای آرماتورها در قطعات خمشی  

    ۹-۱۴-۵-۱ حداکثر مقدار آرماتور کششی  

    در قطعات میله ای تحت خمش و یا تحت خمش و نیروی محوری فشاری توأم که در آنها نیروی محوری کمتر از هر دو مقدار ۰/۱۵φcfcAg و Nrb است. مقدار As باید به گونهای باشد که روابط (۶-۱۴-۹) و (۵-۱۴-۹) برقرار گردد:

    ۹-۱۴-۵-۲ حداقل مقدار آرماتور کششی  

    ۹-۱۴-۵-۲-۱

    در هر مقطع از قطعات میلهای تحت خمش (به جز موارد مندرج در بند ۹-۱۴-۵-۲-۳) مقدار آرماتور به کار رفته در مقطع، As باید به گونهای باشد که رابطه (۹-۱۴-۷) برقرار باشد:

    ۹-۱۴-۵-۲-۲

    در تیرهای با مقطع T شکل و تیرچه هایی که درآنها جان مقطع درکشش قرار دارد ρ ، به دست آمده از بند ۹-۱۴-۵-۲-۱ متناظر با سطح مقطع موثر bwd =Ae می باشد. در اعضای معین استاتیکی با مقطع T شکل که بال مقطع در کشش میباشد مقدار بدست آمده از بند (۹-۱۴-۵-۲-۱) متناظر با سطح مقطع موثر، Αe، که بر اساس جایگزینی bw با کمترین دو مقدار ۲bw و عرضبال، محاسبه شده باشد، خواهد بود.

    ۹-۱۴-۵-۲-۳

    در صورتی که سطح مقطع فولاد کششی محاسبه شده با فرضیات بند ۹-۱۴-۳ کمتر از مقادیر حاصل از بند ۹-۱۴-۵-۲-۱ و ۹-۱۴-۵-۲-۲ باشد، درهمه حالات شکل پذیری، قرار دادن ۱/۳۳ برابر مقدار حاصل از محاسبه به عنوان فولاد کششی مقطع کافی میباشد.    

    خمشی آرماتور توزیع ۳-۵-۱۴-۹ 

    ۹-۱۴-۵-۳-۱

    در تیرها توزیع آرماتور خمشی باید بر اساس ضوابط مربوط به ترک خوردگی مطابق فصل هفدهم و بند ۹-۱۴-۱۱ صورت گیرد.  

    ۹-۱۴-۶ ضوابط تیرهای T شکل و تیرچه های بتنی  

     شکل T تیرهای ۱-۶-۱۴-۹ 

    ۹-۱۴-۶-۱-۱

    در ساخت تیرهای T شکل، جان و بال باید به صورت یکپارچه ساخته شوند، در غیر اینصورت پیوستگی بین جان و بال باید به نحوی مناسب تأمین شود.  

    ۹-۱۴-۶-۱-۲

    عرضی از دال که به طور موثر به عنوان بال تیر عمل می کند نباید بیشتر از یک چهارم طول دهانه آزاد تیر، برای تیرهای یکسره، و بیشتر از دو پنجم طول دهانه آزاد تیر، برای تیرهای ساده، اختیار شود. عرض موثر بال تیر میانی در هر طرف جان تیر نیز نباید بیشتر از دو مقدار (الف) و (ب) این بند، اختیار گردد:  

    الف- هشت برابر ضخامت دال  

    ب- نصف فاصله آزاد تا جان تیرهای مجاور

    ۹-۱۴-۶-۱-۳

    عرض موثر بال تیر کناری از بر جان، در تیرهایی که دال فقط در یک طرف جان آنها قرار دارد، نباید بیشتر از سه مقدار (الف) تا (پ) این بند، اختیار شود: 

    الف) یک دوازدهم طول دهانه آزاد تیر  

    ب) شش برابر ضخامت دال  

    پ) نصف فاصله آزاد تا جان تیر مجاور  

    ۹-۱۴-۶-۱-۴

    در تیرهای T شکل مجزا که از بال آنها برای تأمین سطح فشاری اضافی استفاده می شود، ضخامت بال نباید کمتر از نصف عرض جان تیر باشد. در این تیرها عرض موثر بال نباید بیشتر از چهار برابر عرض جان تیر اختیار شود.  

    ۹-۱۴-۶-۱-۵

    در مواردی که میلگردهای اصلی خمشی در دالی که به عنوان بال تیر T در نظر گرفته شده است موازی تیر باشند، میلگردهایی عمود بر تیر باید مطابق ضوابط (الف) و (ب) این بند، در دال قرار داده شود. سیستم تیرچه های بتنی که مشمول مقررات بند ۹-۱۴-۶-۲ هستند، از این ضابطه مستثنی می باشند.  

    الف- میلگردهای عرضی عمود بر تیر باید برای تحمل بارهای نهایی وارد بر بال و با فرض عملکرد طرهای دال طراحی شوند. در تیرهای T شکل مجزا تمام عرض بال طره ای و در سایر تیرها عرض موثر بال در این طراحی منظور میشوند.  

    ب- فاصله میلگردهای عرضی عمود بر تیر نباید از پنج برابر ضخامت دال و نه از ۳۵۰ میلیمتر بیشتر اختیار شود.  

    ۹-۱۴-۶-۲ ضوابط مربوط به سیستم تیرچه های بتنی  

    ۹-۱۴-۶-۲-۱

    سیستم تیرچه های بتنی، مرکب از تیرچه های با فواصل تقریباً مساوی در یک امتداد و یا دو امتداد عمود بر هم و یک دال فوقانی، که در آنها محدودیت های الف و ب این بند رعایت شده باشند، میتوانند به صورت مجموعه طبق ضوابط دالها طراحی شوند: 

    الف) عرض تیرچه نباید کمتر از ۱۰۰ میلیمتر و ارتفاع کل آنها نباید بیشتر از سه و نیم برابر حداقل عرض آنها باشد.  

    ب) فاصله آزاد بین تیرچهها نباید بیشتر از ۷۵۰ میلیمتر باشد. 

    ۹-۱۴-۶-۲-۲

    سیستم تیرچه های بتنی که مشمول ضوابط بند ۹-۱۴-۶-۲-۱ نمی شوند باید به صورت سیستم تیر و دال طراحی شود.  

    ۹-۱۴-۶-۲-۳

    درسیستم هایی که از اجزای پرکننده دائمی، مانند بلوک های سفالی و یا بلوک های بتنی، در فواصل بین تیرچه ها استفاده میشود و مقاومت فشاری مصالح این اجزا حداقل برابر با مقاومت مشخصه بتن تیرچه ها است، میتوان از مقاومت جدارهایی از این اجزا که در تماس با تیرچه ها هستند در محاسبه مقاومت برشی و مقاومت خمشی منفی تیرچه ها استفاده کرد. از مقاومت سایر قسمت های اجزای پرکننده در مقاومت سیستم صرف نظر می شود. در این سیستم ها محدودیتهای (الف) و (ب) این بند باید رعایت شوند:  

    الف) ضخامت دال روی اجزای پرکننده نباید از یک دوازدهم فاصله آزاد بین تیرچهها و نه از ۴۰ میلیمتر کمتر اختیار شود.  

    ب) در سیستم تیرچه های یک طرفه باید در دال فوقانی میلگردهایی عمود بر امتداد تیرچه ها و مطابق بند ۹-۱۸-۴ قرار داد. در سیستم تیرچه های دو طرفه باید در دال فوقانی میلگردهایی در دو امتداد عمود بر هم و مطابق بند ۹-۱۸-۴ پیشبینی کرد.  

    ۹-۱۴-۶-۲-۴

    در سیستم هایی که از قالب موقت استفاده می شود و یا اجزای پرکننده مشمول ضابطه بند ۹-۱۴-۶-۲-۳ نمی شوند، محدودیتهای (الف) و (ب) باید رعایت شوند: 

    الف) ضخامت دال فوقانی نباید از یکدوازدهم فاصله آزاد بین تیرچهها و نه از ۵۰ میلی متر کمتر اختیار شود.  

    ب) در دال فوقانی باید میلگردهایی عمود بر تیرچه ها که بر اساس ضوابط مربوط به خمش و با در نظر گرفتن بارهای متمرکز، درصورت موجود بودن، طراحی شده اند، پیشبینی کرد. مقدار این آرماتورها نباید کمتر از مقدار مندرج در بند ۹-۱۸-۴ اختیار شود.  

    ۹-۱۴-۶-۲-۵

    مقاومت برشی تأمین شده توسط بتن در تیرچه ها را میتوان به اندازه ده درصد بیشتر از مقدار گفته شده در فصل پانزدهم در نظر گرفت. مقاومت برشی تیرچه ها را میتوان با استفاده از آرماتور برشی و یا زیاد کردن عرض تیرچه ها افزایش داد.

    ۹-۱۴-۷ فاصله تکیه گاههای جانبی قطعات خمشی  

    ۹-۱۴-۷-۱

    به جز در مواردی که محاسبات پایداری ساختمان شامل آثار پیچشی انجام میشود، فاصله تکیه گاههای جانبی تیرها باید بر اساس بند ۹-۱۴-۷-۲ به گونه ای در نظر گرفته شوند که از کمانش جانبی آنها جلوگیری نمایند. 

    ۹-۱۴-۷-۲

    برای تیرها، فاصله تکیهگاههای جانبی نباید از ۵۰ برابر عرض وجه فشاری تیر و ۲۰۰b۲/d بیشتر باشد. این فاصله در مورد تیرهای طره باید به نصف تقلیل یابد. 

    ۹-۱۴-۸ ابعاد طراحی برای قطعات فشاری  

    ۹-۱۴-۸-۱

    پس از تحلیل سازه و تعیین مقادیر نیروهای موثر در طراحی که به ازای سختی نظیر مقطع ترک خورده قطعات انجام می پذیرد، برای طراحی قطعات میله ای و تعیین مقدار آرماتور فشاری میتوان محدودیتهای بندهای ۹- ۱۴-۸-۲ و ۹-۱۴-۸-۳ را مورد استفاده قرار داد.    

    ۹-۱۴-۸-۲

    در صورتی که قطعه میله ای فشاری با دورپیچ یا تنگ، با یک دیوار یا پایه به صورت یکپارچه ساخته شود، حداکثر ۴۰ میلی متر خارج از دورپیچ یا تنگ ها را میتوان جزء محدوده مقطع موثر قطعه فشاری فرض کرد.  

    ۹-۱۴-۸-۳

    در تعیین مقاومت مقطع و حداقل آرماتور مورد نیاز در یک عضو فشاری که دارای سطح مقطعی بزرگتر از مقدار لازم برای تحمل بارهای مورد نظر است، میتوان سطح مقطع موثر کاهش یافتهای که برابر با سطح مقطع لازم برای تحمل بارهای مورد نظر میباشد در نظرگرفت. این سطح مقطع نباید از نصف سطح مقطع کل کوچکتر باشد.  

    ۹-۱۴-۹ محدودیتهای آرماتورها در قطعات فشاری (ستون ها)

    ۹-۱۴-۹-۱

    در قطعات فشاری سطح مقطع آرماتور طولی نباید کمتر از ۰/۰۱ و بیشتر از ۰/۰۶ سطح مقطع کل باشد. محدودیت مقدار حداکثر باید در محل وصله های پوششی میلگردها نیز رعایت شود. درصورت استفاده از فولاد S۴۰۰ در آرماتورهای طولی مقدار حداکثر در خارج از محل وصله ها به ۰/۰۴۵ سطح مقطع کل محدود می گردد. 

    ۹-۱۴-۹-۲

    حداقل تعداد میلگردهای طولی در قطعات فشاری به شرح زیر است: 

    الف- میلگردهای داخل تنگهای مدور یا مستطیلی، چهار عدد  

    ب- میلگردهای داخل تنگهای مثلثی، سه عدد  

    پ- میلگردهای داخل دورپیچ، شش عدد، مطابق بند ۹-۱۴-۹-۳ .  

    f ρΑ = − Α

    ۹-۱۴-۹-۳

    نسبت حجمی آرماتور دورپیچ به حجم کل هسته، ρs ، نباید از مقدار بدست آمده از رابطه (۹-۱۴-۸) کمتر باشد:

     دورپیچ ها ۴-۹-۱۴-۹ 

    در طراحی دورپیچ های اعضای فشاری علاوه بر مراعات ضوابط فصل بیست و یکم باید ضوابط زیر را هم در نظر گرفت:  

    ۹-۱۴-۹-۴-۱

    دورپیچ باید از میلگرد پیوسته ساخته شود و روش ساخت آنها طوری باشدکه جابجایی و نصب آنها بدون اعوجاج و تغییر ابعاد میسر باشد.

    ۹-۱۴-۹-۴-۲

    قطر میلگردهای مصرفی در دورپیچ نباید از ۶ میلیمتر کمتر باشد.

    ۹-۱۴-۹-۴-۳

    در هر گام دورپیچ فاصله آزاد بین میلگردها نباید از ۷۵ میلیمتر بیشتر و از ۲۵ میلیمتر کمتر باشد.

    ۹-۱۴-۹-۴-۴

    گام دورپیچ نباید از ۱/۶ قطر هسته بتنی داخل دورپیچ تجاوز کند.

    ۹-۱۴-۹-۴-۵

    در هر طبقه، دورپیچ باید از روی شالوده یا دال تا تراز پایین ترین میلگردهای طبقه فوقانی ادامه یابد.  

    ۹-۱۴-۹-۴-۶

    درصورتی که تیرها یا دستک هایی از همه طرف به ستون اتصال نداشته باشد، باید از محل توقف دورپیچ تا کف دال یا کتیبه سرستون تعدادی خاموت قرار داد.  

    ۹-۱۴-۹-۴-۷

    در ستونهای قارچی با سرستون، دورپیچ باید تا ارتفاعی ادامه یابد که در آن قطر یا پهنای سرستون دو برابر قطر یا پهنای ستون باشد.  

    ۹-۱۴-۹-۴-۸

    دورپیچ باید با فاصله نگهدارهای مناسب در جای خود تنظیم و تثبیت شود. 

    ۹-۱۴-۹-۴-۹

    در صورتی که قطر میلگرد دورپیچ کمتر از ۱۶ میلیمتر باشد، تعداد فاصله نگهدارها نباید کمتر از مقادیر (الف) تا (پ) این بند، اختیار شود:  

    الف- دو عدد برای دورپیچ با قطر کمتر از ۵۰۰ میلیمتر  

    ب- سه عدد برای دورپیچ با قطر ۵۰۰ تا ۷۵۰ میلیمتر  

    پ- چهار عدد برای دورپیچ با قطر بیشتر از ۷۵۰ میلیمتر  

    ۹-۱۴-۹-۴-۱۰

    درصورتی که قطر میلگرد دورپیچ کمتر از ۱۶ میلیمتر نباشد، تعداد فاصله نگهدارها نباید کمتر از مقادیر (الف) و (ب) این بند، اختیار شود:  

    الف- سه عدد برای دورپیچ با قطر مساوی یا کمتر از ۶۰۰ میلیمتر  

    ب- چهار عدد برای دورپیچ با قطر بیشتراز ۶۰۰ میلیمتر  

    ۹-۱۴-۹-۴-۱۱

    مهارکردن دورپیچ با ۱/۵ دور پیچیدن اضافی میلگرد در انتهای قطعه تأمین  میشود.  

    مقاومت اتکایی ۱۰-۱۴-۹ 

    ۹-۱۴-۱۰-۱

    مقاومت اتکایی نهایی روی بتن، به استثنای موارد مذکور در بندهای ۹-۱۴-۱۰-۲ و ۹-۱۴-۱۰-۳ نباید بزرگتر از ۰/۸۵φcfcA۱ درنظرگرفته شود.

    ۹-۱۴-۱۰-۲

    در صورتی که ابعاد تکیه گاه در هر امتداد در صفحه تماس بزرگتر از ابعاد سطحی از عضو باشد که به صورت اتکایی انتقال بار می نماید، مقاومت اتکایی روی این سطح را که بر طبق بند ۹-۱۴-۱۰-۱ محاسبه شده است. میتوان درضریب  ۲-(A۲/A۱) ضرب کرد. این ضریب در هر حال نباید بزرگتر از ۲ در نظر گرفته شود.

    ۹-۱۴-۱۰-۳

    درصورتیکه تکیه گاه شیبدار یا پله ای باشد، مقدار Α۲ برابر مساحت قاعده تحتانی مخروط یا هرم با جداره صاف یا پلهای که به طورکامل در داخل تکیهگاه قرار دارد، می باشد. قاعده فوقانی برابر Α۱ و شیب سطح جانبی ۱:۲ (۱ قائم به ۲ افقی) در نظر گرفته می شود.   

    ۹-۱۴-۱۱ محدودیتهای فولادگذاری جهت اعضای خمشی یا فشاری

    ۹-۱۴-۱۱-۱ محدودیت های فاصله…. میلگردها  

    ۹-۱۴-۱۱-۱-۱

    فاصله آزاد بین هر دو میلگرد موازی واقع در یک سفره نباید از هیچیک از مقادیر زیر کمتر باشد:  

    الف) قطر میلگرد بزرگتر  

    ب) ۲۵ میلیمتر  

    پ) ۱/۳۳ برابر قطر اسمی بزرگترین سنگدانه بتن  

    ۹-۱۴-۱۱-۱-۲

    در اعضای تحت فشار و خمش فاصله محور تا محور میلگردهای طولی از یکدیگر، نباید بیشتر از ۲۰۰ میلیمتر باشد.  

    ۹-۱۴-۱۱-۱-۳

    درصورتی که میلگردهای موازی در چند سفره قرار گیرند، میلگردهای سفره فوقانی باید طوری بالای میلگردهای سفره تحتانی واقع شوندکه معبر بتن تنگ نشود، فاصله آزاد بین هر دو سفره نباید از ۲۵ میلیمتر و نه از قطر بزرگترین میلگرد کمتر باشد.  

    ۹-۱۴-۱۱-۱-۴

    در اعضای فشاری با خاموتهای بسته یا دورپیچ، فاصله آزاد بین هر دو میلگرد طولی نباید از ۱/۵ برابر قطر بزرگترین میلگرد و نه از ۴۰ میلی متر، کمتر باشد.

    ۹-۱۴-۱۱-۱-۵

    فاصله مجاز بین میلگردها درمحل وصله های پوششی در بند ۹-۲۱-۴-۱-۵ ارائه شده است.  

    ۹-۱۴-۱۱-۱-۶

    محدودیت های فاصله آزاد بین میلگردها باید در مورد فاصله آزاد وصله های پوششی با وصله ها یا میلگردهای مجاور نیز رعایت شوند.  

    ۹-۱۴-۱۱-۲ گروه میلگردهای در تماس  

    ۹-۱۴-۱۱-۲-۱

    در استفاده از گروه میلگردهای موازی که در آنها میلگردها درتماس با هم بسته  میشوند تا به صورت واحد عمل کنند، ضوابط (الف) تا (ج) این بند، باید رعایت شوند: 

    الف) تعداد میلگردهای هرگروه برای گروههای قائم تحت فشار نباید از ۴ عدد، و در سایر موارد از ۳ عدد تجاوز کند.  

    ب) در تمامی موارد تعداد میلگردهای هرگروه در محل وصلهها نباید بیشتراز ۴ باشد. 

    پ) درگروه میلگردها با بیش از دو میلگرد، نباید محورهای تمامی میلگردها در یک صفحه واقع شوند. همینطور تعداد میلگردهایی که محورهای آنها در یک صفحه واقع میشوند جز در محل وصلهها نباید بیشتر از دو باشد.  

    ت) درتیرها نباید میلگردها با قطر بزرگتر از ۳۶ میلیمتر را به صورت گروهی به کاربرد. 

    ث) گروههای میلگردهای در تماس باید درخاموتهای بسته یا دورپیچ محصور شوند. 

    ج) درمواردی نظیر تعیین محدودیتهای فاصله و حداقل ضخامت پوشش بتن محافظ، که قطر میلگردها مبنای محاسبه قرار میگیرد، قطرگروه میلگردهای درتماس معادل قطر میلگردی فرض میشود که سطح مقطع آن با سطح مقطع کل گروه مساوی باشد. ملاک اندازهگیری فاصله آزاد و حداقل ضخامت پوشش در این گونه موارد خارجیترین سطح گروه میلگرد در امتداد مورد نظر خواهد بود.  

    ۹-۱۴-۱۱-۳ میلگردهای انتظار خم شده  

    ۹-۱۴-۱۱-۳-۱

    شیب قسمت مایل میلگردهای خم شده نسبت به محور ستون نباید از ۱ به ۶ تجاوز کند. قسمتهای فوقانی و تحتانی قسمت مایل باید موازی با محور ستون باشند.

     میلگردهای انتظار باید در محل خم با خاموت ها، دورپیچ ها و یا قسمت هایی از سیستم سازه ای کف مهار شوند. مهار مذکور باید برای تحمل نیرویی معادل ۱/۵ برابر مولفه نیروی محاسباتی قسمت مایل در امتداد مهار، طرح شود. در صورت استفاده از خاموت ها یا دورپیچ فاصله آنها تا نقاط خم شده نباید از ۵۰ میلیمتر بیشتر باشد.  

    ۹-۱۴-۱۱-۳-۲

    خم کردن میلگردهای انتظار باید قبل از جاگذاری میلگردها انجام پذیرد. 

    ۹-۱۴-۱۱-۳-۳

    در مواردی که وجه ستون یا دیوار بیشتر از ۷۵ میلی متر عقب نشستگی یا  پیشآمدگی داشته باشد میلگردهای طولی ممتد نباید به صورت خم شده به کار برده شوند، و در محل عقب نشستگی باید میلگردهای انتظار مجزا برای اتصال به میلگردهای وجوه عقب نشسته پیشبینی شوند. در هر حالت باید ضوابط مربوط به مهارها و وصله ها در منطقه تغییر مقطع رعایت شوند.

    آیا این مقاله به سوالتان پاسخ داده است ؟

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


    دیدگاه ها بسته شده است

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *